_بهم دست نزن!!!
_دستتو بکش! میخوای بمیری خرج اضافه بزاری واسم؟ باید غذا بخوری جون دار بشی بتونم بفروشمت!
_بفروشی؟؟
داد زدم و دستشو هول دادم.
_اره پس واسه چی دزدیدمت؟! تو اگه یه کوچولو تپل بشی میتونی با قیمت بالایی فروش بری!
گفت و من با بهت بهش نگاه کردم.
_منو....به کی میخوای بفروشی...؟
آروم ازش پرسیدم و تو چشماش خیره شدم.... نمیخواستم منو بفروشه.... از فروخته شدن متنفر بودم....
_چمیدونم!! هر کی خواست!! البته مسلما افراد زیادی میخوانت واسه همین باید ببینم کی قیمت بالا تری میده به اون بفروشم....
توضیح داد و بعد یه دفعه بلندم کرد.
جیغ کشیدم و با مشتم به کتفش زدم ولی واکنش خاصی نشون نداد و من رو به سمت دیگه ای برد و انداخت زمین.
_غذاته بخورش!
سرم داد زد و من که چند جا از بدنم که درد میکرد رو با دستم مالیدم.
_چرا اینطوری میکنی...؟ عین آدم بزارم پایین خب!
با لبای آویزون گفتم و نگاهمو به غذام دادم.
_اگه بگم این غذا رو دوست ندارم چی...؟
_غلط میکنی....بخورش ببینم...
در حالی که به پام لگد زد گفت و من کنار کشیدم.
_اینطوری نکن!
_خفه شو!! من اربابتم فهمیدی؟ حق نداری اینجوری باهام حرف بزنی هایبرد کله شق!
بازم داد زد و من جمع شدم و به دیوار تکیه دادم.
_تو اربابم نیستی تو فقط یه دزدی.... ازت... ازت شکایت میکنم و برمیگردم خونمون....
برای خودم گفتم و اون زد زیر خنده.
_خیلی احمقی خرگوش کوچولو! کی قراره بفهمه من اربابت نیستم؟ من استاد جعل سندم! فکر میکنی چجوری تا الان زندهم هان؟؟
_به.....به همه میگم که داری دروغ میگی و تو فقط یه دزدی!! ازت متنفرم الف چندش!!
_برو بگو....کی باور میکنه؟ ولی من از تو متنفر نیستم خرگوش خوشگل اتفاقا خیلی هم دوستت دارم.... تو ممکنه چند هفته ی آینده منو خیلی پولدار کنی...
دم گوشم گفت و من به خودم لرزیدم و هولش دادم.
_تو خیلی کثیفی ازم دور شو!
داد زدم و بعد زانومو بغل کردم.
_ولم کن....
سنگینی نگاهش رو تا چند لحظه روی خودم حس کردم ولی بعدش اون از جاش بلند شد و به سمتی رفت.
YOU ARE READING
༺𝑾𝒉𝒐 𝑻𝒉𝒆 𝑯𝒆𝒍𝒍 𝑨𝒎 𝑰༻
Werewolf𝑱𝒊𝒎𝒊𝒏 من یه هایبرد امگام که طبق قانون باید به محض اینکه هیجده سالم شد منو از خانوادم جدا کنند و واسه بردگی ببرن حالا هر نوعش ...میتونم خدمتکار باشم یا شایدم یه برده ی جنسی ! اما چی میشه اگه خوش شانس باشم و پام به قصر شیاطین باز بشه و بشم خدم...