5

1.9K 336 29
                                    

_بهم دست نزن!!!

_دستتو بکش! میخوای بمیری خرج اضافه بزاری واسم؟ باید غذا بخوری جون دار بشی بتونم بفروشمت!

_بفروشی؟؟

داد زدم و دستشو هول دادم.

_اره پس واسه چی دزدیدمت؟! تو اگه یه کوچولو تپل بشی میتونی با قیمت بالایی فروش بری!

گفت و من با بهت بهش نگاه کردم.

_منو....به کی میخوای بفروشی...؟

آروم ازش پرسیدم و تو چشماش خیره شدم.... نمی‌خواستم منو بفروشه.... از فروخته شدن متنفر بودم....

_چمیدونم!! هر کی خواست!! البته مسلما افراد زیادی میخوانت واسه همین باید ببینم کی قیمت بالا تری میده به اون بفروشم....

توضیح داد و بعد یه دفعه بلندم کرد.

جیغ کشیدم و با مشتم به کتفش زدم ولی واکنش خاصی نشون نداد و من رو به سمت دیگه ای برد و انداخت زمین.

_غذاته بخورش!

سرم داد زد و من که چند جا از بدنم که درد میکرد رو با دستم مالیدم.

_چرا اینطوری می‌کنی...؟ عین آدم بزارم پایین خب!

با لبای آویزون گفتم و نگاهمو به غذام دادم.

_اگه بگم این غذا رو دوست ندارم چی...؟

_غلط می‌کنی....بخورش ببینم...

در حالی که به پام لگد زد گفت و من کنار کشیدم.

_اینطوری نکن!

_خفه شو!! من اربابتم فهمیدی؟ حق نداری اینجوری باهام حرف بزنی هایبرد کله شق!

بازم داد زد و من جمع شدم و به دیوار تکیه دادم.

_تو اربابم نیستی تو فقط یه دزدی.... ازت... ازت شکایت میکنم و برمی‌گردم خونمون....

برای خودم گفتم و اون زد زیر خنده.

_خیلی احمقی خرگوش کوچولو! کی قراره بفهمه من اربابت نیستم؟ من استاد جعل سندم! فکر می‌کنی چجوری تا الان زنده‌م هان؟؟

_به.....به همه میگم که داری دروغ میگی و تو فقط یه دزدی!! ازت متنفرم الف چندش!!

_برو بگو....کی باور میکنه؟ ولی من از تو متنفر نیستم خرگوش خوشگل اتفاقا خیلی هم دوستت دارم.... تو ممکنه چند هفته ی آینده منو خیلی پولدار کنی...

دم گوشم گفت و من به خودم لرزیدم و هولش دادم.

_تو خیلی کثیفی ازم دور شو!

داد زدم و بعد زانومو بغل کردم.

_ولم کن....

سنگینی نگاهش رو تا چند لحظه روی خودم حس کردم ولی بعدش اون از جاش بلند شد و به سمتی رفت.

༺𝑾𝒉𝒐 𝑻𝒉𝒆 𝑯𝒆𝒍𝒍 𝑨𝒎 𝑰༻Where stories live. Discover now