آهنگ کاور رو حتمااا گوش بدین(:💙
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
با خستگی چمدونمو توی اتاق گذاشتم و خودمو رو تخت پرت کردم.
خستگی راه تو تک تک سلولام مونده بود.. گوشیمو از توی جیبم دراوردم که پیام جونگکوک به چشمم خورد..
+ جیمینی هیونگ غذا نمیخوری؟ تو ماشین گشنت بود..
جواب پیامشو دادم.. چون اگ تا یک دقیقه دیگه چیزی نمیخوردم قطعا تختو گاز میزدم
_الان میام
از اتاقم بیرون اومدم و به سمت خونه اصلی رفتم..
_جونگکوکی
+ تو اشپز خونم..
_ چی درست میکنی
+ رامن.. میخوری؟
_ هوم
+ پس دو تا بسته درست میکنم
_ بقیه کجان؟
+ خوابیدن خسته بودن
_ البته هیچ اسکلی مثل من و تو ساعت ۳ صبح غذا نمیخوره ... کورن داگ نمیخوری؟ میخوام گرم کنم..
+ نه... ابجو بیارم؟
_ هوم..
غذا هارو رو میز چیدیم و شروع کردیم به خوردن..
+ عاه من موندم اون کورن داگ چی داره؟
_ ینی چی چی داره؟ هم بزرگه و هم خوشمزهه
+ چیزای بزرگ و خوشمزه دوست داری هیونگ؟
_ هوم عاشقشم...
موقع برداشتن ابجو حواسم نبود و چاپستیکام افتاد زیر میز..
رو زانوهام نشستم تا چاپستیک رو بردارم که با چیزی که جلوم دیدن دکمه شیطنتم فعال شد..خودم و جلو تر کشیدم و سرمو لای پای کوک فشار دادم..
+ جی.. جیمینا چیکار میکنی؟
_ گفتم چیزای بزرگ و خوشمزه دوست دارم..
+ اینجا پر دوربینه...
_ دوربین زیر میزو نمیگیره فقط اون دکمه لعنتی میکروفونتو خاموش کن..
شلوار و باکسرش رو پایین کشیدم و دیکشو تو دستام گرفتم و بالا پایین کردم..
سرمو جلو بردم و بوسه ای سر دیکش گذاشتم. اروم اروم وارد دهنم کردمش و سرمو بالا پایین کردم که اهش بلند شد..._ دوسش داری ددی؟
+ عاه فاک یو
_ میخوای اینجا ب فاکم بدی؟ اوپس نمیشه که...مگر اینکه بخوای فیلم پورنمون رو همه کارکنا ببینن
+ عاه کارتو بکن
لبخندی زدمو دوباره دیکشو وارد دهنم کردم با سرعت سرمو جلو عقب میکردم..
DU LIEST GERADE
jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡
Fanfictionوانشات بوکᰔ میخوام واردتون کنم به دنیای جیمینی.... دنیایی که پر از پشمک و مارشمالو و موچیه ولی توش شکلات تلخ و قهوه اسپرسو هم پیدا میشه دنیای که توش پر اتفاقات کیوت و صافته که اکلیلیتون میکنه ولی توش ناراحتی و اشک ریختن هم پیدا میشه... خب یه بوک...