براتون قاقالیلی اوردم 🥲
الان منو میزنین 😂
بخدا اصا حسش نی دانشگاه مافیا رو که سپمین بود ادامه بدم 😂
اون مای آلفا تیچر رو هم نوشتم ولی حس ادیتش نی
کلا گشاد تشریف دارم 😂😂
اری دیگ
بخونین لذت ببرینجیمین: اوه جونگکوک شی خوشحالم میبینمتون!
کوک: همچنین پارک شی!
جیمین: فقط جیمین صدام کنین..
کوک: برای بازیمون هیجان زدم جمن شی.. این دفعه چه سوپرایزی داری!
جیمین: چیزی که برای یه خلوت دو نفره مناسبه..
کوک: امیدوارم مثل قبل موهامو با کش های خواهرزادت نبندی! اباهت چندین ساله ای که توی باندم ساختم رو با یه کش از بین بردی!
جیمین: نگران نباش.. این گردونه رو میچرخونیم.. رو هرکدوم افتاد کاری رو که روی کارت نوشته باید انجام بدی!
کوک: مسخره ولی جالب!
لیوان شرابشو روی میز گذاشت و با دست چپش که پر از تتو های مختلف بود و بالا دادن استیشن باعث شده بود به چشم ها اجازه تجاوز بده گردونه رو نه خیلی اروم و نه خیلی محکم چرخوند و با ابرو های بالا رفته منتظر موند
کارتی که بعد از چند دور چرخش جلوش قرار گرفته بود رو برداشت و با خوندنش پوزخندی زد
کوک: واقعا؟
جیمین : هوم
تکیشرو به صندلیش بیشتر کرد و همونطور که به چشم های پسر جوون و شیطون جلوش خیره بود دستش سمت پایین تنش رفت و اروم کمربندش رو باز کرد و گوشه ای انداخت
کوک: اولین کارت. کمربندت رو در بیار.. هوم جالب بود! فقط تو که کمربند نداری اگر به تو میفتاد چی؟
جیمین:اومم اون موقع ردش میکردیم!
کوک: منصفانه نیست
جیمین: تو این بازی من رئیسم جونگکوک شی
خنده لوندی کرد و گردونه رو چرخوند..
بلافاصله با وایستادن گردونه کارت رو برداشت و با نیشخند شروع به باز کردن زیپ شلوارش کرد و در کسری از ثانیه اون پارچه مزاحم رو از رون های تو پر وخوش فرمش جدا کرد و روی زمین پرت کردبه سختی مقدار شراب قرمزی رو که توی دهنش مونده بود قورت داد و به پاهای خوش فرمش داد
کوک: پنتی میپوشی؟!
جیمین: راحتن!
کوک: برای رئیس به باند بودن زیادی بیبی ای!
جیمین: ادامه میدی یا بازی رو منحل میکنی و غرامتشو میدی؟!
با زبونش با پیرسینگ کنار لبش ور رفت و بعد چند ثانیه لب هاشو از هم جدا کرد
کوک : غرامتش چیه؟
ВЫ ЧИТАЕТЕ
jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡
Фанфикوانشات بوکᰔ میخوام واردتون کنم به دنیای جیمینی.... دنیایی که پر از پشمک و مارشمالو و موچیه ولی توش شکلات تلخ و قهوه اسپرسو هم پیدا میشه دنیای که توش پر اتفاقات کیوت و صافته که اکلیلیتون میکنه ولی توش ناراحتی و اشک ریختن هم پیدا میشه... خب یه بوک...