i love him"kookmin"

968 155 39
                                    

با اشک اینو تو گپ نوشتم....

آهنگ him از Sam Smith

برملا کردن راز بزرگ توی قلبش پیش کشیش کلیسا...

گناهی به اسم عشق

لطفا از اونجا که جیمین شروع میکنه به خوندن آهنگ رو پلی کنید

__________________________________

خسته از عقاید و حرفای خونوادش گوشیش رو در اورد و به مخاطبی که این چند وقته جای مهمی توی قلبش پیدا کرده بود پیام داد

_امروز چطور بود جوجه؟

+مثل همیشه مزخرف!

_ کامان بهش فکر نکن.. چیکاره ای امروز؟ بیام دنبالت بریم بگردیم؟

+ خیلی دلم میخواد ولی باید با خونوادم برم کلیسا.. امشب یک شنبست کوک!

_ هنوز دست نکشیدن؟؟ عاه بیخیال

+ شاید شب بتونم ببینمت هوم؟؟

_ منو ببینی یا کوکی کوچولو رو؟

+گمشو.. منحرف عوضی

استیکر خنده ای فرستاد و با صدا زده شدنش خداحافظی سریعی کرد و رفت

*جیمین... چند بار بگم کلیسا جای مقدسیه و تو نمیتونی با این تیپ بیای؟؟
* زود یه لباس درست بپوش..

+ مامان! من هر جور بخوام لباس میپوشم

*یا میری یه لباش گشاد و مرتب میپوشی یا به زور تنت میکنم!

و بعد عصبی از خونه بیرون رفت

ساعت ها تو کلیسا نشسته بود و به اون نمایش مسخره نگاه میکرد

نه که اعتقاد نداشته باشه نه! ولی واقعا خونوادش زیاده روی میکردن

یواشکی گوشیش رو در اورد و به پیام کوک نگاه کرد
_بیبی میتونی نیم ساعت همونجا بمونی تا بیان دنبالت؟

+ باش کوکی

چند دقیقه ای بود که خانوادش رفته بودن و رو ردیف اول صندلی ها نشسته بود و به کشیکی که در حال خوندن کتاب مقدس بود نگاه میکرد
راز هاش توی دلش سنگینی میکردن

بی مقدمه و بدون فکر شروع کرد با صدای بلند آهنگی رو خوندن و توجه کشیک رو ب خودش جلب کردن

با اولین قطره اشکی ک ریخت خوندنش رو شروع کرد




Holy Father we need to talk
پدر مقدس ما نیازه که بهم صحبت کنیم

I have a secret that I can't keep
من یه رازی دارم ک نمیتونم نگهش دارم

I’m not the boy that you thought you wanted
اون پسری که می‌خواستی نیستم

Please don’t get angry, have faith in me

لطفا عصبانی نشو، بهم ایمان داشته باش

Say I shouldn’t be here but I can’t give up his touch

بگو که نباید اینجا باشم ولی نمیتونم از نوازشای اون دست بکشم

jimin's story(๑•ᴗ•๑)♡Donde viven las historias. Descúbrelo ahora