پیشنهاد سخت

179 68 13
                                    

سلام به همگی:) امیدوارم حالتون خوب باشه:) میدونم ماه هاست که اینجا چیزی ننوشتم. حقیقتش هم به خاطر مسائلی که اخیرا پیش اومدن حال روحی خوبی نداشتم هم میترسیدم که اینجا چیزی آپ کنم و هیترها حمله کنن و کامنتها رو با هیت پر کنن. حقیقتش الان هم یه کم میترسم ولی کامنت هایی که برای پست نظرسنجی گذاشتین واقعا دلگرمم کردن:) ممنونم از اینکه به کریس اعتماد دارین و پشتش رو خالی نکردین. امیدوارم خودش زودتر برگرده پیشمون و این شرایط سخت هر چه زودتر تموم بشه. قبل از اینکه پارت جدید رو واستون بذارم اینو بهتون بگم که بعدازظهر ساعت 6 فن بیس ایرانی کریس توی توییتر میخواد یه اسپیس بذاره و دورهمی آهنگای کریس رو استریم کنیم. هم حال و هوامون عوض میشه هم بی سر و صدا میتونیم تولدش رو جشن بگیریم. آدرس اکانتش این هست:@wuyifan_iranfan

خب بریم سراغ پارت جدید:)

«جونمیون»

بعد از اون روز طی مرخصی کوتاه مدتی که داشتم با یول و کیونگسو بارها و بارها تئوری های مختلف رو برای ورود به اقامتگاه امپراطور بررسی کردیم ولی بلااستثنا آخر همه شون به بن بست میرسیدیم و جز چندتا گزینه ی محدود هیچ راه دیگه ای برای ورود به اونجا برامون باقی نمیموند. یا باید خودم به بهانه ی همراهی دخترش وارد اونجا میشدم (که همچین چیزی با توجه به شرایط بین شون اصلا امکان پذیر نبود)، یا از یه ندیمه ی مورد اعتماد درخواست میکردم تا بهم کمک کنه (که همچین کسی رو اصلا توی قصر سراغ نداشتم) و یا از کسی که جزو گارد سلطنتی و محافظ های امپراطور بود میخواستم که وارد اونجا بشه و اطلاعاتی که نیاز دارم رو در اختیارم قرار بده. برای اینکار تنها کسی که به ذهنم میرسید جونگ این بود ولی احتمال اینکه بتونه کمکم کنه خیلی خیلی پایین بود. همینطور هم مطمئن بودم که اگر همچین چیزی رو ازش بخوام بلافاصله مشکوک میشه و کلی سوال پیچم میکنه و با توجه به شرایط حساسی که توش بودم نباید به هیچ عنوان کسی رو به خودم مشکوک میکردم.

-نمیشه!

-ولی تنها راهش همینه...

-خیلی ریسکش بالاست!

-راه دیگه ای سراغ داری؟

لبم رو گزیدم و با نگرانی به چهره ی بی حالت کیونگسو نگاه کردم. برای هزارمین بار ناتوانیم رو برای داشتن یه نقشه ی بهتر به روم آورده بود و حالا داشت با خونسردی واکنشم رو نگاه میکرد. چندبار وسوسه شده بودم محکم بکوبم توی صورتش و سرش داد بزنم و بگم درسته که نقشه ی بهتری سراغ ندارم ولی دلیل نمیشه که به پیشنهادهای مزخرف تو هم گوش بدم! ولی هر دفعه فقط تونسته بودم با حرص نفسم رو بیرون بدم و توی سکوت بهش زل بزنم. یول که سکوتم رو دید دوباره گفت:

-ببین تو باید زودتر برگردی به زمان خودت چون اگه بیشتر بمونی قطعا میفهمن پسر هستی و علاوه بر خودت هر کسی رو هم که باهات در تماس بوده رو توی دردسر میندازی. ما طی این چند روز راه های مختلف رو بررسی کردیم ولی فقط چندتا راه بودن که تو میتونستی از طریق شون به اون کمد برسی که این راه از همه شون مطمئن تر هست!

The Princess's Maid/ندیمه دختر امپراطورWhere stories live. Discover now