Part23

11.4K 1.6K 326
                                    

__________________________

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

__________________________

تهیونگ نفس عمیقی کشید و سعی کرد استرسی که چند لحظه پیش بهش وارد شده بود رو از بین ببره

اون جئون پیر احمق کمی زرنگی کرده بود و قصد داشت چندتا جاسوس وارد عمارتش بکنه

و تهیونگ لحظه های اخر متوجه این موضوع شد

اگه دیر تر دست بکار میشد تمام نقشه هاش خراب میشد و اون پیرمرد متوجه حضور پسرش توی عمارت تهیونگ میشد!

در اتاقش رو باز کرد و خواست پالتوش رو از تنش خارج کنه که با دیدن جونگ کوک که کنار در ایستاده بود به معنی واقعی سوپرایز شد

-اوه... جونگ کوک؟!

میشه گفت جونگ کوک رو بیشتر سوالی پرسید... چون... فاک! اون پسر با اون لباسا هیچ شباهتی به اون امگای هورنی و البته خجالتی نداشت

گوش های گربه ای و... فاک! بات پلاگ؟

جونگ کوک مقابل تهیونگ زانو زد و با چشمای کیوتش به الفا نگاه کرد

+من خودمو برات آماده کردم مستر...

تهیونگ پالتوش رو کاملا از تنش خارج کرد و اونو روی دستش انداخت...

-هر روز داری کینکی تر میشی بیبی...

آلفا روی زانوهاش خم شد و با پوزخند به امگا خیره شد

+دوسش داری آلفا؟

-وقتی میتونم بگم دوسش دارم که ببینم چطور میتونی با اینا راضیم کنی...

جونگ کوک پالتوی آلفا رو از دستش گرفت و گوشه ای انداختش

با دستاش به سینه‌ی آلفا فشار اورد و وادارش کرد تا روی زمین بشینه

تهیونگ کمی خودش رو حرکت داد و به دیوار تکیه زد

جونگ کوک همونطور که کمربند آلفا رو باز میکرد به چشماش خیره شده بود

تهیونگ با حس هوای سردی که به عضوش برخورد کرد هیسی کشید و به انگشت های امگا که با شیطنت روی عضوش حرکت میکردن نگاه میکرد

نباید از حقیقت فرار میکرد... اون امگا شاید زود باور و احمق بود اما توی سکس برای تهیونگ زیادی خوب بود

My Horny Omega [Vkook]Where stories live. Discover now