Part 5~

121 37 13
                                    

روزها از دستش در رفته بود. نمی‌دونست چیکار میکنه. نمی‌دونست چه برگه هایی رو امضا می‌کنه. نمی‌دونست وقتی که با پدرش بحث میکنه چه حرفایی رد و بدل می‌کنن. اون حتی نمی‌دونست که اون روز، روز سالگرد قرار گذاشتنش با سونگمینه. تنها چیزی که جونگین میدونست این بود که دلش برای اون فرشته ی زیبایی که چند بار دیگه حضورشو حس کرده بود تنگ شده بود.

غیر قابل باور، و غیر منطقی بود. جونگین به اون پسر علاقه داشت... شاید هم... اون دختر...؟

این دغدغه فکری جدید جونگین بود. اون موهای بلند و خیلی روشنی داشت. صورتی بی نقص داشت و بدنی که توانایی تزریق آرامش داشت. اما دقیق نمی‌دونست که اون دختره، یا یک پسر...

هرچی که بود، همه چیز درباره اون، جونگین رو به خودش جذب می‌کرد.

روزهای کاری و تعطیل جونگین باهم قاطی شده بود و بعد از اینکه منشی و دستیارش خانم لی مریض شده بود؛ دست تنها بود و دنبال یه منشی موقتی و قابل اعتماد می‌گشت.

و همون بود. اتفاقی که جونگین می‌تونست از بهترین اتفاقات عمرش ازش نام ببره.

***

تقه ای به در وارد شد. "بفرمایید"

در باز شد و خانم جانگ که به تازگی حالش بهتر شده بود و به شرکت برگشته بود وارد اتاق شد. جونگین با دیدنش لبخند کمرنگی زد و سرش رو تکون داد.

"صبحتون بخیر آقای یانگ...!
درمورد منشی جدید که باهاتون تماس گرفته بود..."

جونگین چیزی رو به یاد آورد.

" درسته... اینجاست؟"

خانوم جانگ سرش رو تکون داد و بلند گفت:

"میتونید بیایید داخل. "

جونگین خیلی کنجکاو بود که شخصی که دیروز باهاش تماس گرفته کی بوده.

درواقع وقتی که صدای شخص پشت خط رو شنید، احساس کرد که با یه فرشته، یه الهه، یا هرچیزی تو این مایه ها طرفه...

صداش زیبا بود. اما این چیزی نبود که جونگین رو متاثر می‌کرد. اون حس می‌کرد روی آسمانها پرواز می‌کنه و دلیلش رو نمی‌فهمید.

کنجکاوی‌ش رو پشت جدّیتش مخفی کرد و منتظر به در نگاه کرد.

ورود اون شخص زیبا همزمان بود با لرزیدن قلب جونگین- اصلاح می‌کنم. فروریختن و از هم پاچیدن قلب جونگین.

پسری با موهای بلند و بلوند و کت و شلواری که به خوبی به تنش نشسته بود و کفش های براقش با قدم های آروم و متین وارد دفتر شد.

جونگین مسخ شده نگاهش می‌کرد. اون خیلی زیبا بود اما این دلیلی نبود که بهش خیره شده بود. پسر زیبای رو به روش، همون الهه ای بود که جونگین مدام اون رو می‌دید.

EtherealWhere stories live. Discover now