فلش بک
taehyung
چهار ماه بعد توکیو
توی این مدت تنها فکر و زندگیم شده انتقام ، من به خاطر بازی قدرت اون اشراف زاده های کثیف که خوب بلدن چجوری آدمای بی گناه رو قربانی کنن قربانی شدم کاش هیچ وقت عاشق اون مرد نمی شدم اینجوری حداقل با رفتاری که باهام کرد قلبم انقدر راحت نمیشکست با خودم می گفتم اربابم منو کشت و نمی گفتم کسی که عاشقش بودم منو مثل یک تیکه آشغال رها کرد که بمیرم من حتی اگرم اینکار کرده بودم حقم مرگ نبود ، ماما هم که انگار خیلی به خاندان جئون وفادار بود که راحت نوشو دور انداخت ، دلم می خواد با دستای خودم همشونو تیکه تیکه کنم نمی تونم این آتیش توی قلب شکستمو به همین راحتی رها کنم درسته که الان در برابر اون قدرتای بزرگ هیچیم ولی مطمئنم که یک رو نابودشون می کنم .
مثل همیشه توی اتاقم نشسته بودمو به یک نقطه زل زده بودم که صدای در منو از سیاه چاله افکارم کشید بیرون-کیه
-منم جین هیونگ
-اوه جین هیونگ بیان داخل
بعد از تموم شدن جملم هیونگ وارد اتاق شد و به سمت من حرکت کرد و کنارم روی تختم نشست
-تهیونگ عزیزم می دونی چند مدته توی اتاق خودتو حبس کردی پنج روزه ، فکر نمی کنی باید یکم روحیتو بهتر کنی
-هیونگ خودتم میدونی که چی حالمو بهتر میکنه
-وای تهیونگ تو هنوزم تو فکر انتقامی ببین می دونم که ازشون نفرت داری اینو کاملا درک می کنم ولی ...
از جا بلند شدم و با صدای بلند گفتم
-هیونگ بس کن تا کی می خواین منو به انتقام نگرفتن مجبور کنین
-تهیونگ ببین ما نمی خوایم تو رو از چیزی منصرف کنیم ولی این فکر انتقام فقط داره تو رو نابود میکنه شبانه روز داری به این فکر می کنی که چطوری می خوای انتقام بگیری از خواب و خوراک افتادی ، تهیونگم ما نگرانتیم
-نمی تونم هیونگ اونا منو کشتین اونا منو با دستای خودشون خفه کردن اونا با من کاری کردن که حتی در حق یک حیوونم نمی شه انجام داد اونا منو گرسته و زخمی وسط جنگل رها کردن می فهمی چقدر درد کشیدم
همه ی اینا رو با گریه و درد فریاد زدم دیگه توان این همه زجر و نداشتم داشتم از درون آتیش می گرفتم-تهیونگ تنها کاری که داری می کنی عذاب دادن خودته فکر می کنی ما نمی خوایم تو انتقامتو بگیری معلومه که می خوایم ولی تو باید دست برداری تا ما نابودشون کنیم الان تنها کاری که می کنی نابود کردن خودته همینو بس
-هیونگ من مردم یک مرده که دوباره نابود نمیشه
بعد تموم شدن حرفم هیونگ منو تو آغوش گرفتو گفت
-تهیونگ تو نمردی تو زنده ای و نفس می کشی اونا داغونت کردن ولی دوباره خودتو بساز دوباره بشو تهیونگی که تعریف می کنی تهیونگم هر چقدر غرق انتقام بشی فقط خودتو عذاب میدی منو هوسوک انتقامتو می گیریم ولی تو فراموششون کن-ولی هیونگ من اوققققق ..
یک دفعه ای تمام محتویات شکمم و بالا آورم به سمت سرویس اتاق دویدم
-تهیونگ حالت خوبه چی شده
همینکه می خواستم بگم خوبم سرم گیج رفتو تو بغل هیونگ بیهوش شدم
چند ساعت بعد بیمارستان
-اوه تهیونگ بهوش اومدی حالت چطوره بهتری
-آره خوبم هوسوک هیونگ نمی دونم چرا بیهوش شدم
-خب تهیونگ چطور بگم آخه
-چی شده هیونگ دکتر چیزی گفته-دکتر یه سری چرتو پرت گفت ولی خب معلومه شوخی می کرد
-چی میگفت میشه یکی بهم بگه
پدربزرگ-عزیزم دکتر یک سری ازت آزمایش گرفت و قراره یک سونوگرافی هم ازت بگیره-خب چیش عجیبه ؟
-دکتر یه چیزای گفت که خودمونم شکه شدیم
-چی گفت میشه بهم بگین
-اون گفت حامله ای
-چییییییی
وای خدا منفجر شدم از خنده ، اونقدر خندیدم که حتی خودمم تعجب کردم خندیدن اونم اینطوری بعد اون حادثه برام یک رویا بود، این چه شوخی مسخرهایه اخه ولی با دیدن قیافه های جدیدشون خنده روی صورتم خشک شد
-می دونین که توی وضعیتی نیستم که باهام شوخی کنین به اندازه کافی دارم عذاب می کشم شما هم با شوخیهاتون بدترش نکنین لطفا
جین -ولی تهیونگ دکتر توی حرفاش خیلی جدی بود
-اصلا جدی هم باشه آخه کدوم مردی بچه دار میشه که من دومیش باشم
-اتفاقا مردایی هستن که باردار می شن
-هیونگ لطفا تمومش کن از شوخی خوشم نمیاد
- دکتر گفت به احتمال زیاد تو رحم پنهان داری
-رحم چی چی پنهان !!
با خودم گفتم که اینا خل شدن دکترا هم که بدتر آخه رحم پنهان دیگه چه کوفتیه
فردای همون روز
دکتر - جناب کیم می دونم که گفتن این حرف خیلی عجیبه ولی تمام آزمایش های ما داره میگه که شما باردارین میدونم براتون غیر قابل باوره ولی شما رحم دارین و خب احتمالا یک رابطه جنسی مراقبت نشده باعث تشکیل بچه در رحمتون شده
شنیدن حرفای دکتر و باورشون برام خیلی سخت بود ولی باید باور می کردم ، تمام آزمایشات همینو میگفتن ولی باردار بودن بچه اون باعث میشد حالم از خودم بهم بخوره
-اگه درست میگین میخوام بچرو از بین ببرم
پدربزرگ -چی داری میگی تهیونگ چرا می خوای اینکارو بکنی
-پدربزرگ اولشم من پسرم داشتن رحم به اندازه خودش اذیتم میکنه بعد شما میگین بچه اون مردو نگه دارم
-تهیونگ بچه ماله هرکسی می خواد باشه مهم اینه که بیگناهه تو نباید سرسری تصمیم بگیری
-ولی ...
-همینی که گفتم ، نمی تونم بزارم به خاطر نفرتت نسبت به اون مرد یک بچه بی گناهو بکشی
💖💖💖
ووت و کامنت فراموشتون نشه ❤️❤️
YOU ARE READING
💖 Alone 💖 kookv 💖
Romanceمن جئون جونگکوک رئیس خاندان جئون و یک اصیل زاده ، خاندان جئون از خاندان های سلطنتی با خون شاهانه ، که در راس همه خاندان های اصیل قرار میگیره. من کیم تهیونگ نوه سر خدمتکار عمارت جئون ، خاندان کیم در طول تاریخ در خدمت خاندان جئون بوده. 💖💖💖 ژانر :...