فلش بک
jin
جین - آه رئیس خیلی راه مونده تا برسیم
پدربزرگ تهیونگ یا رئیس-واقعا که شما دو نفر انگار که اومدین کوه ، دو قدم راه رفتن تو جنگل انقدر نق زدن نداره
هوسوک-ولی رئیس راست میگه داریم تلف می شیم مگه قرار نشد همین اطراف بشینیم
-شما جوونا واقعا تنبلین من 65 سالمه انقدر غر نمیزنم ، یادم میاد چند سال پیش که اومدم کره این منطقه سئول آبشار داشت می خوام برم اونجا
جین- رئیس اومدیمو آبشاره نبود اونوقت چ
ی
-اونوقت من شما دوتا رو... وایسین ببینم صدا رو می شنوینجین-صدای چی رو ؟ شاید حیوونی چیزیه
هوسوک-نکنه درنده باشه 😨
-یک دیقه خفه خون بگیرین ببینم صدا از کجاست اه
رئیس همینطور که داشت به صدا های اطراف گوش می کرد من و هوسوکم از فرصت استفاده کردیمو به سمت یکی از درختا رفتیم تا یکم استراحت کنیم ولی تا به جایی که می خواستیم رسیدیم صدای ناله ای رو از دو تا درخت اونور تر به گوشمون خورد رئیس و صدا کردیمو به سمت درخت حرکت کردیم همین که رسیدیم اولش فکر کردم حیوونی چیزیه که زخمی شده ، مچاله کرده بود خودشو و کلی لباساش خونی بود ولی همینکه رئیس بهش نزدیک شد دید که یک پسربچه چارده پونزه سالس ، اولش سه تامون شکه شده بودیم ، آخه چرا باید یک نفر با این وضع توی جنگل باشه
هوسوک -حالا باید چی کار کنیم رئیس
-نمی دونم صد درصد نمی تونیم ولش کنیم بهتر با خودمون ببریمش سمت ماشین بعدشم ببریمش بیمارستان از اینجا معلومه وضعیت حیاتی خوبی نداره پس بهتره زیاد لفطش ندیم
بعد از تموم شدن حرف رئیس کافشنمو در آوردم و دوره پسر بچه مچاله شده کنار درخت رفتم ، وقتی که کافشنو روی بازوهاش انداختم فهمیدم که چقدر داره می لرزه سریع براید استایل بغلش کردمو به سمت ماشین حرکت کردیم اونقدر سبک بود که انگار هیچی تو دستام نیست بعد از نیم ساعت با سرعت بالای ماشین به بیمارستان رسیدیم اولش دکترش گفت ، انگار خیلی وقته چیزی نخورد سرما و زخم های روی بدنش کارو سخت تر کرده گفت زنده موندنیش پنجاه پنجاست پس تنها کاری که تونستیم بکنیم منتظر موندنه .
ساعت ها پشت اتاق مراقبت های ویژه منتظر طبیعی شدم علایم حیاتی پسری که مثل یه تیکه گوشت خالی از هر روحی روی تخت بیمارستان افتاده بود موندم یک چیزی ته قلبم می گفت که باید این بچرو تنها نزارم نزدیکای شب رئیس و هوسوک و راهی هتل کردم و خودم کنارش موندم دیدن حال این پسر واقعا برام زجر آور بود آخه کدوم حروم زاده پستی باهاش چنین کاری کردهیک هفته بعد
توی این هفته به نوبت منو هوسوک پیشش می موندیم توی وسایل اون پسر یک قاب عکسو و چندتا لباس پیدا کردیم وقتی که عکسو دیدم شکه شدم زنی که توی اون عکس بود همون دختر رئیس بود که چندین سال پیش مرده اولش نمی دونستم به رئیس چیزی بگم ولی اینو می دونستم که رئیس خیلی ساله که منتظر دختر فراریشه با اینکه مطمئنه که مرده ولی بازم منتظره ، دختر رئیس توی کره درس می خوند که عاشق یک پسر کرهای میشه بعد مخالفت های زیاد رئیس دست به فرار با پسر می زنه اولش رئیس دنبال دخترش می گرده ولی وقتی پیداش میکنه متوجه میشه که دخترش حاملس و داره به آرومی با همسرش زندگی میکنه پس دخترشو رها می کنه و از طرفی که خیلی مغرور بوده نمی ره تا با دخترش آشتی کنه و دقیقا جای رئیس میشکنه که متوجه میشه که دختر و دامادش توی تصادف مردن و اونجاست که آدم سرد و مغروری مثل رئیس به یک مرد گرمو و مهربون تبدیل میشه و اون سال های ساله که خودشو مقصر سرنوشت دخترش میدنه بعد از این که عکسو به رئیس نشون دادم اصلا شکه نشد و گفت
-خودم شک کرده بودم که اون نوه ای منه ولی الان دیگه مطمئن شدم
جین - ولی رئیس از کجا فهمیدین
-اون خیلی شبیه مادرشه درست مثل مادرش ظریف و شکنندس و صورتش انگار همون دختر کوچولوی منه ولی اون زنیکه کثیف به من گفت که نوه م توی تصادف با والدینش مرده اون زنیکه حریص حتی نذاشت برای نوم پدربزرگی کنم ( منظورش ماماس)
حرفشو با بغض و اشکای که توی چشماش جمع شده بود گفت
جین - حالا تصمیمتون چیه رئیس
- نمی دونم چه اتفاقی براش افتاده ولی اینو می دونم که اون نوه منه و می خوام کمکش کنم نمی خوام سرنوشت نوه منم مثل مادرش بشه
ساعت طرفای 11 شب بود وضعیت حیاتیش بهتر شده بود برای همین امروز اونو به بخش منتقل کردن الان کنار تختش نشستم و منتظرم که بهوش بیاد
می خواستم برم به پرستار بگم که سرمش تموم شده که با ناله ای پسر روی تخت متوجه شدم که بهوش اومده با اون تیله های مشکی چشمم به من زل زدو با لبای خشکش گفت- تو کی هستی ؟
💖💖💖
ووت و کامنت یادتون نره ❤️❤️
بوس به کلتون 😘😘
امروز یک پارت دیگه هم آپ میشه 😏😎
VOUS LISEZ
💖 Alone 💖 kookv 💖
Roman d'amourمن جئون جونگکوک رئیس خاندان جئون و یک اصیل زاده ، خاندان جئون از خاندان های سلطنتی با خون شاهانه ، که در راس همه خاندان های اصیل قرار میگیره. من کیم تهیونگ نوه سر خدمتکار عمارت جئون ، خاندان کیم در طول تاریخ در خدمت خاندان جئون بوده. 💖💖💖 ژانر :...