پارت ۱۱ : یعنی اینکار درسته

1.8K 299 80
                                    

taehyung

تمام این روز ها دارم رفتار عجیب و غریب جونگکوکو تحمل می کنم ، مطمئنم حتی خودشم نمی دونه داره چه غلطی میکنه ، هر وقت می بینمش با جدیت میگه منو یومی رو می خواد ، وقتیم که بهش می گم منو و یومی رو با چه نسبتی می خوای یا اینکه چه اصراری وجود داره که ما بیام پیشت مثل احمقا به یه جا زل میزنه ، ولی تو خواب ببینه که منو یومی قراره باهاش زندگی کنیم ، من دیگه اون تهیونگ سابق نیستم که برای یک لحظه توجهش زندگیمو بدم .
یومی این روزا دیگه کاملا حالش خوب شده ، به نظرم امروز بهترین موقع برای برگشتن به شرکته ، کلی کار عقب مونده هست که باید انجامشون بدم ولی می دونم که قراره کل روز فکرم سمت یومی باشه ولی با این حال نمی تونمم شرکتو نادیده بگیرم

ساعت 8 صبح کمپانی کیتاگاوا توکیو

وقتی که داشتم وارد بخش مدیریت مالی می شدم با صدای آشنای یک نفر به سمت صدا برگشتم ، شنیدن صداش و دیدندش بعد یکسال مثل یه رویاس کاش زودتر برمیگشتی دونگمینا .

- تهیونگ یک سال شده ، مگه نه ؟

- اوه خدای من دونگ مین ! برگشتی ؟ مرد میدونی چقد دلم برات تنگ شده بود

دستمو کامل برای به آغوش کشیدن مردی که مثل هیونگام تو تمام روزای سخت زندگیم کنارم بود باز کردم ، گرمی وجودشو خیلی وقت بود که حس نکرده بودم این آدم فقط برای من یه دوست نیست اون تکیه گاه منه ، من واقعا بهش مدیونم

- دونگ مینا کی برگشتی ؟

- همین دیشب ، یک سالی شده ندیدمت ببر وحشی

- یا بعد یکسال هنوز آدم نشدی من ببر وحشی نیستم 😒

-آره کاملا معلومه 😏 ، بگو ببینم حال فندوق چطوره شنیدم تصادف کرده ، اوه خدای من بعد شنیدن خبر نمی تونستم تا چند روز درست بخوابم هر یکی دوساعت حالشو از جین می پرسیدم

- فک کنم هیونگ همه چیزو برات تعریف کرده باشه

- درسته برام همه چیزو تعریف کرده ، واقعا منو ببخش باید زود تر میومدم موندن تو کره اونم وقتی یومی تو این وضع بود واقعا برام عذاب آور بود ببخش که نتونستم خودمو برسونم

- اوه نه دونگ مین درک می کنم نگه داری از مادرت اونم بعد اتفاقی که براتون افتاد خیلی مهم تره درکت میکنم ، راستی حال مادرت چطوره ؟ بهتر شده ؟

- خیلی بهتر شده بعد مرگ پدرم رفته بود تو حالت افسردگی یکی دولار می خواست خودشو بکشه درسته که مرگ پدرم طبیعی بود ولی ضربه وحشتناکی به مادرم وارد زد ولی خوشبختانه الان خیلی بهتره دیگه نیاز نیست پیشش بمونم

- اوه جدا واقعا برات خوشخالم یعنی دیگه برنمی گردی کره

- نه فعلا دیگه نمیرم ولی هر چند مدت بهش سر می زنم ، راستی اون جئون عوضی که اذیتت نمی کنه ؟ شنیدم این روزا خیلی میاد دیدنت

💖 Alone 💖 kookv 💖Donde viven las historias. Descúbrelo ahora