~∆Part"11"∆~

2.1K 312 102
                                    

Tae
چشمام رو باز کردم و با یه سینه لخت مواجه شدم

«واد فاک !؟»

سریع نشستم و خاستم به گوشه تخت برم که احساس کردم کمرم داره از وسط نصف میشه

+اههه

اشکام توی چشمام جمع شد و بعد روی گونه هام سرازیر شد

مچ دستام میسوخت به مچ دستام نگاه کردم قرمز و تقریبا سیاه رنگ شده بودن

یاد اتفاق های نحس دیشب  افتادم و ریزش اشکی که روی گونه هام میریختن رو احساس کردم

(فلش بک دیشب )

+هققق . لطفاً (سکسکه) حد .اههه. حداقل دستام(سرفه)ب بازکن

جونگکوک جوابی نداد و فقط داخلم ضربه میزد

+اهه. هققق . لطفاً . (سکسکه) درد دارههه

اخرش رو داد زدم بلکه بشنوه

_نمیشه ، اگه دستات رو باز کنم تقلاع میکنی و نمیزاری به کارم برسم

جونگکوک نفس نفس زنان نجوا کرد

+نههه.برام جونی . هقق. باقی نمونده که بتونم (سکسکه)تقلا کنم .اههه.هق. خواهش میکنم

جونگ کوک نگاهی بهم کرد و بیشتر  روم خیمه زد تا دستام رو باز کنه

_وای به حالت اگه ببینم وول میخوری

(پایان فلش بک)

«اون دیکهد متجاوزز»

به سمت راستم نگاه کردم

«مرتیکه اِینِ چی خوابیده و منو با اون دیک لامصبش به این روز انداخته ، اههه انگار کمرم داره از وسط نصف میشهه»

یه دستم رو روی کمرم گذاشتم و با دست دیگم ملافه دور خودم پیچیدم

از جام پاشدم تا سمت حمام برم و خودمو از کثافتی که اون دیکهد عوضی هم روی بدنم ریخته بود و هم داخلم خلاص کنم ولی مقعدم خیلی بد تیر کشید

اخمی کردم و لب پایینم رو به دندون گرفتم تا صدایی ازم در نیاد و اون عوضی بیدار نشه اما لبم خیلی بد سوخت

+اهه

انگشت اشارم رو روی لبم گذاشتم به انگشتم نگاه کردم خونی شده بود

«مردک هیچ جای سالمی برام نذاشته»

به هر مکافاتی که شده خودم رو به دم در حمام رسوندم

سرم رو به سمت تخت چرخوندم و به اون عوضی نگاه کردم خیلی دوست داشتم بیدارش کنم

نیشخند زدم و به مجسمه کوچیک چوبی که روی میز کنار دستم بود نگاه کرد

شیطان درونم میگفت باید انتقام بگیری منم گفتم اینکه شکی درش نیست و تک خنده شیطانی کردم
باید خیلی بدتر از اینا انتقام بگیرم ، اون عوضی هر بلایی سرش بیاد کمه

«حالا که دم در حمامم میتونم مجسمرو سمت ملاجش پرت کنم و سریع برم توی حمام و در رو قفل کنم »

بشکنی زدم و زیر لب گفتم

+حله😈

مجسمه رو با یه دستم برداشتم و با تمام حرصم سمتش پرت کردم

دقیقا خورد به ملاجش

_آی

توی دلم گفتم «ایول تهیونگ😎»

سریع وارد حمام شدم و درو محکم بستم و قفلش کردم

به در تکیه دادم و دستم رو روی قلبم گذاشتم

+هوفف

به جونگکوک که باصورت جمع شده دستش رو روی سرش گذاشته و گیج به دورورش نگاه میکنه فکر کردم و بلند، بلند زدم زیر

«حقشه مردکه دیکهد»

یکهو کمرم درد گرفت ، اخمی کردم و خندیدن رو تموم کردم

+لعنتی

دستم رو روی کمرم گذاشتم و ملافه رو ول کردم

دست دیگم رو روی دیوار سرد حمام گذاشتم و با قدم های لرزون سمت حوض مربعی شکل رفتم  (عکسش رو توی پارت قبل گذاشتم ،حالا نمیدونم حوض یا وان یا هرچی که اسمش هست😂) 

اب سردو باز کردم و کنار حوض نشستم تا حوض  پر شه

میدونستم اب گرم برای مقعدم خوب نیست
برای هزارمین بار خداروشکر کردم که یه خوناشامم(منظورم رو میفهمید دیگه 😂)

چند دقیقه طول کشید تا حوض پر بشه
شیر اب رو بستم و داخل حوض نشستم

هیسی از روی درد کردم و چشمام رو روی هم گذاشتم

به اب ذلالی که کمی رنگ خون به خودش گرفته بود نگاه کردم و زیر لب اون دیکهد رو لعنت کردم

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جااان من چجوری انقد سریعین 😐😂

اها راستی سلام 😂

من شرت گذاشتم که دیرتر اپ کنم اما الان مجبور شدم زود تر اپ کنم 😑😂

شرتو بیشتر میکنم ، حالا ببینم چیکار میکنید😉

کامنت = ۸۰ تا

ووت= ۱۸۰ تا

ببینم میتونید اینم به این سرعت به شرت برسونید یا نه😂

بای👋👋💜



•~∆𝕽𝖊𝖉 𝕷𝖔𝖛𝖊 ∆~• 🅺🅾🅾🅺🆅Where stories live. Discover now