(فلش بک)
من امیلیا هستم، دختره شیطون و بازیگوشه این خانواده ، یه داداش بزرگتر دارم که خییلیی غُرغُروعه اسمش نامجونه ، همش میگه ، امیلیا این کارو نکن ، امیلیا کجا میری ، امیلیا مراقب باش و.... ، اما دوسش دارم
∆سلااام به همگی
همونجوری که دره بزرگه طلایی، نقره ای رنگی که طرحای زیبایی روش حکاکی شده بود باز کردم ، با انرژی داد زدم ، همه خدمت کارا سمتم برگشتن و با لبخند جوابمو دادن
به سمته اتاقم پا تند کردم
∆هی سلام انا چطوری ؟؟
انا دختری زیبا با موهای طلایی رنگ، خدمتکاره عمارته کیم و یکی از بهترین دوستام
انا لبخندی زد :سلام خانومه جوان ، خوبم ممنون
از توی سبدی که دستش بود توت فرنگی ای برداشتم و توی دهنم گذاشتم
نویسنده( ╹▽╹ )
امیلیا با دهنه پر گفت
∆تازه از باغ چیندی؟
انا سری تکون داد :بله خانوم
∆انقد رسمی با من حرف نزن انا
امیلیا با دهنه پر اخمه کیوتی کرد و با مشتی از توت فرنگی به سمته اتاقش رفت ، وسطه راه نامجون موچشو گرفت
=امیلیا کجا بودی
نامجون با اخم گفت،توت فرنگی توی گلوی امیلیا پرید و به سرفه افتام
بعده چند ثانیه که بهتر شد و نامجون به پشتش کوبید گفت
∆داشتی خفم میکردی، مگه دزد گرفتیی
نامجون نگاهه خنثی ای به امیلیا انداخت و گفت
=دوباره پیشه اون پسره بودی
امیلیا با عصبانیت گفت
∆ اون بچمه نامجون ، و اسم داره تهیونگ
خب بزارید یه توضیحی بدم تهیونگ بچه یک سالو نیمه نامشروعه امیلیا از پادشاه بود ، با ملکه و پادشاه توی قصر زندگی میکرد ، خب ملکه بچه دار نمیشد و پادشاه برای خودش وارثی میخاست پس تک دختره خانواده کیم که خونه خالص داشت بهترین گزینه بود ، پس اونو معشوقه خودش کرد و کم کم حسی رو بهش پیدا کرد که نباید داشته باشه
=خودتم میدونی نباید اونو به خودت وابسته کنی
امیلیا اشک توی چشماش جمع شد
∆اون از گوشتو خونمه ، نمیتونم ، درکم کنن
امیلیا گفت و سمت اتاقش دوید و درو پشته سرش محکم بست ، به در تکیه داد و سرشو روی زانو هاش گذاشت و توی خلوته خودش اشک ریخت
___________________________________________
ملکه از این که نتونسته برایه امپراطور وارثی بیاره ، شرمنده و ناراحت بود ، و از این که تهیونگ ولیعهد بود عصبانی بود
YOU ARE READING
•~∆𝕽𝖊𝖉 𝕷𝖔𝖛𝖊 ∆~• 🅺🅾🅾🅺🆅
Action【عشق سرخ】 ژانر : خوناشامی ، خشن ، اسمات ، امپرگ کاپل : کوکوی (اصلی)، نامجین (فرعی)، سپمین (فرعی) جنلیسا (فرعی) ﴿﴿﴿فصله اول کامل شده﴾﴾﴾ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ + نه پدر من نمیخوام با اون جئون عوضی ازدواج کنم =ولی اگه ازدواج کنی تو ولیعهد خوناش...