نویسنده >.<
تهیونگ توی فکراش غرق شده بود ، به چی فکر میکرد؟ ، به بد بختیاش ؛خب تهیونگ در ظاهر خونسرد بنظر میومد اما از درون داشت میپوکید
«من وارد اون اتاق لعنتی نمیشم ، نههههه ، یعنی میخواد چیکار کنه ، یا روح اقدوسس »
_ انقدر با غذات بازی نکن
تهیونگ به جونگکوک زل زد
+گشنم نیست
جونگکوک نیشخندی زد و با چشمایه سیاهش که شیطنت درش موج میزد به تهیونگ نگاه کرد
_منم سیر شدم چطوره بریم ، توی اتاق و..
تهیونگ وسط حرفش پرید و داد زد
+نههههه
جونگکوک باچشمای گرد شده بهش نگاه کرد ، تهیونگ گلوشو صاف کرد و گفت
+خب الان گشنم شد
_باشه ، پس بخور
جونگکوک نیشخندی زد و سرش رو به دست راستش تکیه داد ، بادقت به خوردن تهیونگ نگاه میکرد و لذت میبرد
«کیوت»
تهیونگ که از نگاه خیره جونگکوک معذب بود ، با لپای پر و لبای قنچه شده متقابلا به جونگکوک زل زد ، نگاه تهیونگ توش •چیه ادم ندیدی° موج میزد
جونگکوک خنده ای کرد و گفت
_خیلی خوردنی شدی تهیونگ
+...(سرفه شدید) ..واد..(سرفه)فاک ..
جونگکوک برای تهیونگ آب ریخت
_بخور ، خودتو خفه کردی
تهیونگ سریع ابو از جونگکوک گرفت و خورد
وقتی که سرفه هاش تموم شد ، نگاه عاقل اندر به سفیری به جونگکوک انداخت و گفت
+تو داری منو خفه میکنی ، اخه کی وسط غذا خوردن یکی همچین حرفی میزنهه
جونگکوک نیشخنی زد
_من
جونگکوک از روی صندلیش بلند شد و سمت تهیونگ رفت ، صورت تهیونگ رو با دستاش قاب گرفت و به چشمای ابیه تهیونگش نگاه کرد
_باید به حرفام عادت کنی ، عزیزم
به صورت غرق در تعجب تهیونگ چشمکی زد و لبای چرب تهیونگو بوسید ، نمیتونست از لبای تهیونگ دل بکنه ، لیسی به لبای تهیونگ زد و لباش رو از لبای تهیونگ جدا کرد
_توی اتاق منتظرتم ، عزیزم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.های بچ😜👋
بدونه من بهتون خوش میگذره؟😼
همونطور که گفته بودم اپ کردم 😎
I love you 🌹😉 bye 👋
ESTÁS LEYENDO
•~∆𝕽𝖊𝖉 𝕷𝖔𝖛𝖊 ∆~• 🅺🅾🅾🅺🆅
Acción【عشق سرخ】 ژانر : خوناشامی ، خشن ، اسمات ، امپرگ کاپل : کوکوی (اصلی)، نامجین (فرعی)، سپمین (فرعی) جنلیسا (فرعی) ﴿﴿﴿فصله اول کامل شده﴾﴾﴾ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ + نه پدر من نمیخوام با اون جئون عوضی ازدواج کنم =ولی اگه ازدواج کنی تو ولیعهد خوناش...