¤•°×part :13×°•¤

1.1K 146 19
                                    

جونگ کوک خیلی خوب میدونست که کارهای تهیونگ رو باید خودش انجام بده و فقط لازم بود به یه خدمه بسپره اون وقت این خبر مثل بمب همه جا می ترکید
هائه ریم با عصبانیت یک دفعه وارد اتاق کار جونگ کوک شد
جونگ کوک که مشغول کارهاش بود با وارد شدن ناگهانی مادرش با اخم بهش نگاه کرد

+چیزی شده ؟

هائه ریم با نادیده گرفتن حرف پسرش رو مبل چرم لم داد

& باید باهم حرف بزنیم

جونگ کوک با لحن جدی مامانش از پشت میز کار به سمت مبل چرمی راه افتاد تا ببینه قضیه از چه قراره
خانم جئون متفکر به جلو متمایز شد و دست هاش رو در هم قفل کرد

& من نبودم چه اتفاقی افتاد؟

جونگ کوک که منتظر بود خبر جدیدی بشنوه با حرف هائه ریم پوکر نگاهش کرد

_نگران نباش تهیونگ رام شده و کار ها درست پیش میره اما تو به من نگفتی که سفر کاری که داشتی کجا بوده ؟؟

خانم جئون خوبه ای زیر لب گفت و بعد با لحن دستوری به جنکوک گفت:

& لباست رو دربیار

جونگ کوک با چشمای گرد به مادرش نگاه کرد
هائه ریم با جدیت تمام این حرف رو زده بود
با تردید چند دکمه اول رو باز کرد و دوباره به مادرش که اخم کرده بود  نگاه کرد تنها کسی که ازش حساب میبرد مامانش بود و بس
آروم بقیه دکمه رو باز کرد و لباسش رو روی دسته مبل گذاشت هائه ریم به سمت بدن ورزیده پسرش رفت

&پشتت رو بکن

جونگ کوک از کارهای مامانش سر در نمیاورد اما چرخید و پشت به مادرش قرار گرفت
دست های خانم جئون دو طرف کتفش قرار گرفت که کوک هیسی از درد کشید بیشتر از ده روز بود که درد میکرد و حالا با قرار گرفتن دستای خانم جئون دردش بیشتر بود

& درد میکنه؟

_ آره

هائه ریم با خونسردی سرجاش نشست

& داری به بلوغ میرسی

جونگ کوک با داد گفت :

_ یاااا من 22 سالمه

& خب به من چه

جونگ کوک با اخم پرسید

_ کجا بودی؟

&پیش پدرت

_چرا پیش اون عوضی رفته بودیی؟

& ببینم بازرسیه من مادرتم نه زیر دستت دوست داشتم رفتم پیشش و تو حق داد زدن به سر من رو نداری

جونگ کوک با اخم و عصبانیت لباسش رو برداشت و تنش کرد و بعد از جاش بلند شد

& هی چه خبرته بشین کارت دارم

¤•°×𝓣𝓸𝓻𝓽𝓾𝓻𝓮𝓻 𝓸𝓯 𝓵𝓸𝓿𝓮 ¤•°×❅𝔨𝔬𝔬𝔨𝔳❅Where stories live. Discover now