¤•°×part :29×°•¤

791 130 69
                                    

جونگ کوک به راهی که تهیونگ رفته بود نگاه کرد و توی ذهنش اونو نمیخواد از من متنفره رو تکرار میشد یکی از خدمتکارها جلو اومد

^ ارباب سرما میخورید به..‌

جونگ کوک عصبی به خدمتکاری که این حرف رو زد نگاه کرد و دستش رو روی گلوی خدمتکار بیچاره گذاشت

_ هر چی میکشم از دست شما بی خاصیت هاست

جوری فشار به گلوش میاورد که طولی نکشید نفس به ریه مرد نرسید
جونگ کوک چرخید و دستش رو تهدید وار تکون داد

_همتون رو میکشم

بعد قهقهه ای زد

_ همتون بی عرضه اید

دستش رو جلوی دهنش گرفت و انگار چیزی یادش اومده باشه اخم هاش رو درهم کرد و با داد تفنگش رو از کلت در آورد و هر چی خدمتکار اونجا بود رو کشت و با قدم های شل به سمت اتاقش راه افتاد و راهش رو به سمت حمام کج کرد لباس هاش رو با حرص در آورد و زیر دوش سرد قرار گرفت
اون باید خوب میبود و تهیونگ رو عاشق خودش میکرد از چند وقت پیشا با حضور تهیونگ کنارش دیگه کابوس های وحشتناک نمیدید و قرص کمتر میخورد
ته ته بهش زیاد متنفر بودنش رو گفته بود نباید روش اثر میکرد
بعد از حمام کردنش لباس تمیزی پوشید و با تمام وجودش سیعی کرد که لبخند کوچیکی رو لباش خونه بکنه
به طرف اتاق تهیونگ رفت و در اتاق رو آروم باز کرد اما با دیدن مچاله شدن تهیونگ زیر پتو تعجب کرد به سمتش رفت و پتو رو کنار زد
با نگرانی به صورت قرمز همسرش نگاه کرد
دستش رو گذاشت رو پیشونیش

تهیونگ با چشمای نیمه باز همسرش رو نگاه کرد و دستی که رو پیشونیش بود رو گرفت

+ جونگ کوکا سردمه، خیلی زیاد

جونگ کوک نمیدونست از حرف تهیونگ خوشحال باشه یا نگران
از اتاق رفت و با یه مشت قرص و کاسه وارد اتاق شد
کاسه رو پر آب سرد کرد و حوله رو توی آب فرو برد و پتو رو از روی تهیونگ برداشت و لباسش رو کنار زد

با حوله بدنش رو تمیز کرد بعد سر تهیونگ رو به سمت بالا متمایز کرد و قرص رو بین لب های لرزونش گذاشت

_ بخور بهتر بشی

جونگ کوک خودش رو سرزنش میکرد که چرا تمام این مدت تهیونگ رو تنها گذاشته و حواسش نبوده

+ سر...دمه... پ...تو

جونگ کوک انگشتش رو روی لب تهیونگ گذاشت

_ هیش پتو نمیشه تبت میره بالا

تکون خوردن لب های تهیونگ از سرما میدید و سرمایی که به جونش افتاده بود رو میدید اما نمیتونست کاری بکنه

تهیونگ رو محکم بغل کرد و هر چند دقیقه خودش رو سرزنش میکرد

+ گر...مه

¤•°×𝓣𝓸𝓻𝓽𝓾𝓻𝓮𝓻 𝓸𝓯 𝓵𝓸𝓿𝓮 ¤•°×❅𝔨𝔬𝔬𝔨𝔳❅Donde viven las historias. Descúbrelo ahora