جونگ کوک به راهی که تهیونگ رفته بود نگاه کرد و توی ذهنش اونو نمیخواد از من متنفره رو تکرار میشد یکی از خدمتکارها جلو اومد
^ ارباب سرما میخورید به..
جونگ کوک عصبی به خدمتکاری که این حرف رو زد نگاه کرد و دستش رو روی گلوی خدمتکار بیچاره گذاشت
_ هر چی میکشم از دست شما بی خاصیت هاست
جوری فشار به گلوش میاورد که طولی نکشید نفس به ریه مرد نرسید
جونگ کوک چرخید و دستش رو تهدید وار تکون داد_همتون رو میکشم
بعد قهقهه ای زد
_ همتون بی عرضه اید
دستش رو جلوی دهنش گرفت و انگار چیزی یادش اومده باشه اخم هاش رو درهم کرد و با داد تفنگش رو از کلت در آورد و هر چی خدمتکار اونجا بود رو کشت و با قدم های شل به سمت اتاقش راه افتاد و راهش رو به سمت حمام کج کرد لباس هاش رو با حرص در آورد و زیر دوش سرد قرار گرفت
اون باید خوب میبود و تهیونگ رو عاشق خودش میکرد از چند وقت پیشا با حضور تهیونگ کنارش دیگه کابوس های وحشتناک نمیدید و قرص کمتر میخورد
ته ته بهش زیاد متنفر بودنش رو گفته بود نباید روش اثر میکرد
بعد از حمام کردنش لباس تمیزی پوشید و با تمام وجودش سیعی کرد که لبخند کوچیکی رو لباش خونه بکنه
به طرف اتاق تهیونگ رفت و در اتاق رو آروم باز کرد اما با دیدن مچاله شدن تهیونگ زیر پتو تعجب کرد به سمتش رفت و پتو رو کنار زد
با نگرانی به صورت قرمز همسرش نگاه کرد
دستش رو گذاشت رو پیشونیشتهیونگ با چشمای نیمه باز همسرش رو نگاه کرد و دستی که رو پیشونیش بود رو گرفت
+ جونگ کوکا سردمه، خیلی زیاد
جونگ کوک نمیدونست از حرف تهیونگ خوشحال باشه یا نگران
از اتاق رفت و با یه مشت قرص و کاسه وارد اتاق شد
کاسه رو پر آب سرد کرد و حوله رو توی آب فرو برد و پتو رو از روی تهیونگ برداشت و لباسش رو کنار زدبا حوله بدنش رو تمیز کرد بعد سر تهیونگ رو به سمت بالا متمایز کرد و قرص رو بین لب های لرزونش گذاشت
_ بخور بهتر بشی
جونگ کوک خودش رو سرزنش میکرد که چرا تمام این مدت تهیونگ رو تنها گذاشته و حواسش نبوده
+ سر...دمه... پ...تو
جونگ کوک انگشتش رو روی لب تهیونگ گذاشت
_ هیش پتو نمیشه تبت میره بالا
تکون خوردن لب های تهیونگ از سرما میدید و سرمایی که به جونش افتاده بود رو میدید اما نمیتونست کاری بکنه
تهیونگ رو محکم بغل کرد و هر چند دقیقه خودش رو سرزنش میکرد
+ گر...مه
ESTÁS LEYENDO
¤•°×𝓣𝓸𝓻𝓽𝓾𝓻𝓮𝓻 𝓸𝓯 𝓵𝓸𝓿𝓮 ¤•°×❅𝔨𝔬𝔬𝔨𝔳❅
FanficNam:شنکجه گر قلب پایان فصل اول در انتظار فصل دوم... در دنیایی که قدرت حکم فرمایی میکنه کیم تهیونگ پادشاه خون آشام برای به دست آوردن قدرت مجبور میشه با جئون جنکوک پادشاه جن ها ازدواج بکنه اما .... این فیک صحنه های خشونت داره مسئولیت خوندنش با خود...