+تهیونگ پادشاه خون آشام ها کسی که همه ازش حساب میبرن ( نیشخند ) موقعه خواب متکا بغل میکنه من حتی بچه بودم اینطور نبودم این دیگه چه جورشه واقعا نه به اون اخلاقای مزخرفش نه به این حرکتشجونگ کوک شونه اش رو با خونسردی بالا داد و به سمت تخت تهیونگ نزدیک برد
+کاشکی همیشه بخوابی خیلی زیبایی تو خواب
جونگ کوک یک دفعه متوجه لبخند روی صورتش شد واتتتتت اون الان داشت به تهیونگ لبخند میزد
لبخندش رو جمع کرد+ حتی آدم دلش نمیاد از خواب بیدارت کنه
صورتش رو نزدیک صورت تهیونگ برد و لباش رو غنچه کرد و محکم توی صورت تهیونگ فوت کرد
تهیونگ اخم هاش رو توهم کرد و آروم چشماش رو باز کرد و به صورت نیشخند زنانش روبه رو شد فقط یه کوچولو لبش با لب هاش فاصله داشت
_ گود مورنینگ جئون ...
+ یک چیزی یادت نرفته ؟
تهیونگ تخس به چشم های جونگ کوک زل زد
_ چیو یادم نرفته ؟
+ بوسه صبحگاهی
_ وات فاز چته ؟؟
جونگ کوک لباش رو قنچه کرد
+ یالا من بوس میخوام
_ توخوابت ببینی
+ هی میبوسی یا اتفاقات بعدش رو به عهده میگیری
_ خیلی چندشی
+ انگار باید یاد آوریت کنم ... تو چندش تر از منی چون ...
_اوکی نگو میدونم
+ خوبه منتظرم
تهیونگ لب هاش رو قنچه کرد و به لب های قنچه همسرش رسوند و سریع ازش جدا شد
+ هی کتی اینقدر بوس خشک ؟
_ فاک کتی نگو بهم
+ نه تو کتی چون مثل گربه ها چنگول میندازی هنوز جای ناخنت پشتم هست
_ حقته
+ من بوس تفی میخوام ( لب های قنچه ای)
_ من باید دهنم رو مسواک بزنم اصلا اونطوری نمیتونم
جونگ کوک روی تهیونگ خیمه زد و دست هاش رو بالای سرش با یک دستش گرفت
_ با توام خوشم نمیاد کله صبح بدون مسواک کسیو ببوسم
+مشکل خودته
جونگ کوک لب هاش رو به لب های پف کرده تهیونگ رسوند و بوسه خیسی رو شروع کرد ولی تهیونگ مثل دیشب باهاش همکاری نکرد و فقط چشم هاش رو بسته بود
جونگ کوک با گاز ریزی از لب های همسرش جدا شد
+من با طعم دهنت مشکلی ندارم کتی توهمه جوره خوشمزه ای
تهیونگ لب هاش رو با حرص روی هم فشار داد جونگ کوک از روی تخت بلند شد و روبه روی تهیونگ ایستاد
+مامانم میخوادببینتت لباس ...( آنالیز کردن به اوضاع وخیم تهیونگ ) لباس مناسب هم بپوش
_ هی جئون چیزی یادت نرفته
جونگ کوک با پاشنه ی پاش چرخید و سوالی نگاه کرد
_ فقط به خودت توجه میکنی حتی جون پا شدن از تخت رو ندارم
+اوکی کتی بیا یکم خونم رو بخور
تهیونگ با عصبانیت از جاش بلند شد و روی تخت نسشت و جونگ کوک بهش نزدیک شد چند دکمه اول لباسش رو باز کرد و گردن لختش رو به رخ کشید
تهیونگ با چشم های اشکی که از درد زیادش بود نزدیک گردن همسرش شد و با هوس دندون های نیشش رو فرو کرد
بوی مست کننده خون
خون گرم و شیرین
همه و همه
وادارش میکرد که بیشتر خون بخواد
آروم دندون هاش رو از پوست گرم همسرش جدا کرد و مثل قبل شروع به لذت دادن همسرش کرد جوری که جونگ کوک چشم هاش رو از لذت بست و لبش رو به دندون گرفت
بعد از تموم شدن کار تهیونگ جونگ کوک برگشت و با یک دستش صورت تهیونگ رو گرفت+یادت نره کی هستی و چرا اینجایی تو هنوز هرزه ی منی
_ لازم به یاد آوری زخم ها نبود
+ گفتم از رفتارام جوگیر نشی
_ یادم هست
+ خوبه زودی بیا پایین
انگشت اشارش رو جلوی صورت تهیونگ تکون داد
+ فقط مامانم اتفاقات بینمون رو نفهمه
_ سیعم رو میکنم
جونگ کوک بالاخره از اتاق بیرون رفت چه عجب خانم جئون ازش خبری گرفته وگرنه جونگ کوک بالاسرش نبودش که بیدارش کنه
یعنی چه خبر شده ؟
دلش برای جیمینی تنگ شده بودش برگه ای که توی کشو گذاشته بود رو برداشت و به سمت کمد لباس هاش راه افتاد
دونه دونه لباس ها رو نگاه کرد امروز تصمیم گرفته بود هر طوری شده دونسونگش رو ببینه
چشمش به لباس مشکی توری خورد لبخند شیطانی رو لب هاش اومد
چطور بود یکم جونگ کوک رو اذیت کنه ؟
لباس رو برداشت و به سمت حموم راه افتاد.
.
.
.
.
.
.
آره جون خودت آقای جئون ماکه میدونیم چرا داره اخلاقت عوض میشه 😂💅
های دارلینگ هام 👋
امیدوارم که حالتون خیلی خیلی خیلی خیلی خوب باشه 🤩
اوشکلات میقولی 🍫🍬🍭
ای لاو وری وری وری 💜♥️
YOU ARE READING
¤•°×𝓣𝓸𝓻𝓽𝓾𝓻𝓮𝓻 𝓸𝓯 𝓵𝓸𝓿𝓮 ¤•°×❅𝔨𝔬𝔬𝔨𝔳❅
FanfictionNam:شنکجه گر قلب پایان فصل اول در انتظار فصل دوم... در دنیایی که قدرت حکم فرمایی میکنه کیم تهیونگ پادشاه خون آشام برای به دست آوردن قدرت مجبور میشه با جئون جنکوک پادشاه جن ها ازدواج بکنه اما .... این فیک صحنه های خشونت داره مسئولیت خوندنش با خود...