درد بدی کل بدنش رو گرفت اصلا نفهمید چیشد از جاش بلند شد بدنش از سرما می لرزید با چشمای خمار به لونا و بعد به کسی که باعث شده بود اون لذت رو کامل نکنه نگاه کرد
با نگاه کردن یه چشمای به خون نشسته همسرش مستیش از بین رفت و با ترس ووحشت به جنگکوک نگاه کرد کوک بهش پوزخند زد و در به چشم به هم زنی لونا رو کشت تهیونگ به خوبی میدونست نفر بعدی خودشه که به زندگیش پایان بدهتوی همه قلمرو ها رسم هستش که هر شاهزاده و پادشاهی خیانت کنه با سم خودشو باید بکشه
تهیونگ حدس میزد اون با سم نمی میره با دستای جنکوک که دور گلوش گیر کرده میمیره
جنگکوک با خشم بر گشت و با مشت به صورت تهیونگ زد و بعد به دماغ خون اومدش نگاه کرد
+به خدا نفهمیدم چی شد
_ تو چطور جرعت میکنی حرف بزنی
جنگکوک با داد کلمه ها رو کنار هم میچید
به سمت تهیونگ هجوم برد و مشت هاش رو رونه بدن و صورت همسرش می کرد_چطور جرعت میکنی جوابم رو بدی ههااااننن
تهیونگ بی رمق به جنگکوکی که داشت بی رحمانه میزدش نگاه کرد ساعدش رو سپر صورتش کرد تا بیشتر آسیب نبینه حتی میترسید از درد ناله کنه و همسرش عصبانی بشه
_من تو رو جزو اموالم میدونستم توی هرزه به من خیانت کردی
نگاهی به اطراف کرد به احتمال زیاد نگهبانان دنبالشون بودند پس لباسای تهیونگ توی صورتش پرت کرد
_زود بپوششون
با تحکم حرفش رو زد
تهیونگ با وحشت لباس هاش رو تندی پوشید تا جنگکوک از این بیشتر بهش آسیب نزنه
بعد پوشیدن لباساش لنگون پشت سر همسرش راه رفت
راننده نزدیک باغ ایستاده بود تا کسی ندیدتشون سوار ماشین شدند
تهیونگ به خوبی میدونست جنگکوک کسیه که به راحتی از خیانتش نمیگذره و حتما اونو میکشت_____________________________________
با رسیدن به قصر اشک هاش رو پاک کرد
_بیارینش اتاقم
^چشم قربان
بی رمق از ماشین پیاده شد و آروم به سمت اتاق جنگکوک راه افتاد
با باز بودن در وارد شد و به جنگکوک که با خونسردی روی صندلی نشسته بود نگاه کرد
جلو رفت و چشمش رو به زمین داد_ من جئون جنگکوک همسر کیم تهیونگ میخوام همسرم به عنوان خیانت محکوم بشه
میدونست چنین اتفاقی میفته با چشمای قرمز به ظرف جلوش نگاه کرد
_بخورش تهیونگ تو دیگه همسر من نیستی
+ازت خواهش میکنم جنگکوک بهم یه مهلت دیگه بده
ESTÁS LEYENDO
¤•°×𝓣𝓸𝓻𝓽𝓾𝓻𝓮𝓻 𝓸𝓯 𝓵𝓸𝓿𝓮 ¤•°×❅𝔨𝔬𝔬𝔨𝔳❅
FanficNam:شنکجه گر قلب پایان فصل اول در انتظار فصل دوم... در دنیایی که قدرت حکم فرمایی میکنه کیم تهیونگ پادشاه خون آشام برای به دست آوردن قدرت مجبور میشه با جئون جنکوک پادشاه جن ها ازدواج بکنه اما .... این فیک صحنه های خشونت داره مسئولیت خوندنش با خود...