قسمت هفتم => مجددا بهم زدن
این واقعاً شرمآور بود!
اینکه هری درست مقابل چشمهای نامزدش با اکسش -که مثلا ازش متنفر بود- توی یه مسافرخونه ی عجق وجق، سکس کرد و بدتر از اون، حتی بعد از اینکه مچ پسرا حین کارای خاک برسری توسط پارتنرهاشون گرفته شد بازم نتونستن متوقف شن و درست جلوی سه جفت چشم که بهشون زل زده بودن ارضا شدن و لویی دلش میخواست همونجا بمیره.چی میتونست بدتر از این باشه؟
_ اینجا چخبره؟!
خب این گفتهی متیو میتونست بدتر از هر چیزی باشه، هرچند لبهای هری -که هنوز قصد نداشت از لو بکشه بیرون- به نیشخند مزین شدن ولی پسرِ زیرش کم مونده بود بزنه زیر گریه چون محض رضای خدا، لویی که یه هورنیِ خیانتکار نبود!
خیله خب هورنی که بود
ولی خائن نه! و باید بگم که در اون لحظه، لو این رسوایی رو از چشم هری میدید هرچند بیفایده بود چون تهش هری گفت._ جوری رفتار نکن که انگار بهت تجاوز کردم! توام این رابطه رو میخواستی!
و آره، درست بعد از اینکه پسرا تنها شدن تا خودشون رو جمع و جور کنن، همینکه لویی به هری حملهور شد و فریاد زد که چرا همچین کاری کرده، اون پسره ی ابله و بیفکر هم مثل همیشه با کص گفتن سعی کرد اوضاع رو میزون کنه که البته بدتر گند زد توش.
+ تو شروعش کردی!!
لویی قصد نداشت کوتاه بیاد و با کوبیدن بالشت تو صورت هری، روش شیرجه زد و تا دقایق بعدی اونا لخت درحال کشتی گرفتن بودن و باید بگم هرچی الکل هم تو بدنشون وجود داشت با تماشای اون همه کصخلیت پا به فرار گذاشت.
_ میتونستی متوقفم کنی ولی نکردی!!
هری هم قرار نبود عقب بکشه، بهرحال هنوزم جای چنگ های لویی رو کتف و کمرش میسوختن و اگه پسر حتی میخواست انکارش کنه هم نمیتونست چون حین رابطهشون، کلی لاوبایت رو سرشونههای هری جا گذاشته بود که الان داشتن براش دهن کجی میکردن و میگفتن « هرکی خربزه خورده باید پای لرزش هم بایسته! »
پس در نهایت لریِ داستانمون بعد از کلی کل کل و جر بحث -به علاوه ی یکم دعوای خشن با چنگ و دندون- تصمیم گرفتن تا از هم جدا شن و یه فکری به حالشون بکنند، هرچند هری اصلا پشیمون یا ناراحت نبود و فقط نمیخواست در مقابل لویی کم بیاره و خودش رو با گفتن این عبارت که «هنوزم مثل سگ میخوامت» کوچیک کنه و داشت رفتار پسر رو منعکس میکرد.
کسی که بعد از چندتا لگد کوبیدن تو شکم هری از رو تخت بلند شد -البته در اون لحظه بخاطر دردی که تو کمر و باسنش پیچید کلی به اکسش فحش داد- سمت حمومی که تو اتاق بود حرکت کرد و در رو چنان محکم کوبید که هری یه متر پرید هوا.
YOU ARE READING
Fuck You | L.S
Fanfiction~ هری استایلز یه مرد ایدهآل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~ ~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبانزد خاص و عام شده فقط یه...