قسمت سیزدهم => خانواده ی منحرف
بنظرتون بدترین فاجعه ای که میتونه برای یک نفر رخ بده چیه؟ البته اگه اون یه نفر هری استایلز باشه! بذارید داستان این بشر رو براتون تعریف کنم.
یه روز هری استایلز، محبوب ترین گوینده ی لندن خر میشه و بخاطر یه احساس مسئولیت که مثل خرمگس تو بدنش جهش میزد تصمیم میگیره به عروسیِ دوستش بره تا سبب خیر شه و مراسم رو بهم بزنه اما خب هیچی اونطوری که انتظارش رو داشت پیش نرفت و اونجا عشق زندگیش رو درحالی ملاقات کرد که بهش طناب میده -از پشت صحنه اشاره میکنن نخ جوابگو نبوده- بهرحال جناب هری استایلز هم خامِ یک جفت چشم دریایی میشه.
داداش تو چشمای اون پسر رسما صدفا چشمک میزدن!
بله، همینکه جناب استایلز گفت و باهاش میخوابه.
لعنتی با فکر کردن بهش هم میتونم سیخ شم
اهم.. اهم.. پناه برخدا این دیگه چه مدلشه. خب از این فاجعه که هری با اکسش ریخت رو هم و به نامزدش خیانت کرد بگذریم میرسیم به یک قتل ناخواسته و غیر عمد که 90 درصد اتفاق افتادنش تقصیر اون پسر با چشم های دریایی بود.. ودف؟ اینا چیه اینجا نوشته ما که واقعیت رو میدونیم! ولی خب من مأمورم و معذور پس حتماً باید این چیزهایی که دستم دادن رو بخونم، خب بگذریم بعدش هری فهمید بدبخت شده اما کل داستان همین نبود اون پسر خوشگله مجبورش کرد جسد رو دفن کنه و از اینکه جسده هم قصد تجاوز به جناب خوشتیپ هری رو داشت هم که گذر کنیم..
چه گذری؟؟ این چه عدالت بگا رفته ایه؟! اگه فن گرل هام بفهمن خون به پا میکنن!
بله درسته حق با جناب استایلزه لطفاً آروم باشید.
در هرحال بیایید بریم جلوتر، جایی که هری مثل یه دوست فداکار تو عروسیِ دوستی که مادرشوهرش قصد تجاوز بهش داشت، شرکت کرد تا خوب بودنش رو ثابت کنه ولی اون دو مفلوک به این مرد نیکِ خدا حمله کردن و قصد داشتن چوب فرو کنن تو ماتحتش، عجب دنیایی شده!
ولی با اینحال بازم عمق فاجعه اونجا نبود، بلکه جایی بود که هری الان داخلش قرار داشت!
هری پوفی کشید و با کنار انداختن روزنامه ی پلاسیده ای که عمرش رو کرده رو به دوربین برگشت و نعره زد.
_ عمق فاجعه دقیقاً همینجاست! این دستشوییِ فاکی درش بسته نمیشه!!
بهرحال شما باید درکش کنید، هیچی ترسناک تر و بدتر از دستشویی ای که درش قفل نمیشه وجود نداره. ناامن ترین مکان دنیاست! -عربده ی هولناک حضار در پشت صحنه-
_ ولی این همش نیست! اینجا سوسک و کثافت داره از در و دیوارش میریزه و من ترجیح میدم تو جنگل برینم تا این خراب شده ی بو گندو!!
YOU ARE READING
Fuck You | L.S
Fanfiction~ هری استایلز یه مرد ایدهآل و جنتلمنه که همراه نامزدش به مهمونی عروسیِ یکی از بهترین دوست های دوران دبیرستانش میره و چی میشه اگه اونجا اکسش رو هم ببینه که دعوت شده؟ ~ ~ لویی تاملینسون، پسری که صورت زیبا و رمانتیک بودنش زبانزد خاص و عام شده فقط یه...