⛓Broken wings⚖

part:2

توضیحات:چرا باید اسم فرشته ی مرگ هیلر (شفادهنده)باشه_بکهیون زندگی فانی انسانها رو مثل یک بیماری میدونه و مرگ را شفایی برای رها شدن از این درد برای همین اسم هیلر را برای خودش انتخاب کرد.

با شونه های خم شده از کنار فرشته ی آشفته رد شد مرواریدهای نگاه سوهو قلب سنگ شده اش را منجمد میکرد هیلر خودش را لایق حضور سوهو نمیدونست

سوهو_تو با خودت چیکار کردی

بدون توجه از کنار تنها دوستش گذشت ، قدم های قاطع و نگاه سرسختش به عنوان یک فرشته ی خطاکار ، زیادی ازخود راضی نشانش میداد ، ترسی در چهره ی سردش مشخص نبود اهمیتی هم به زمزمه ها و نگاه های آزار دهنده ی اطراف نمیداد او همین بود فرشته ی مطرود و جهنمی خدا...

مسیرش از دو طرف در آتش میسوخت و این بخاطر خشم خودش بود نه آسمان و آسمانیان..دلیل میخواست از خودش صدها هزار بار پرسیده بود چرا اون انسان رو نجات داد؟ولی جوابش مثل یه افسانه ی ناشناخته گنگ و تاریک بود... خشمگین بال هایش را باز کرد پاهایش رو به زوال میرفت و قدرتی نداشت کریستال های قصر از ابهت فرشته ی مرگ لرزید و کسی جرئت نزدیک شدن به هیلر زخمی را نداشت نگهبان ها با تردید و اجبار در پشت سرش همراهی اش میکردن جلوی ورودی قصر زانو زد صداش آروم بود

هیلر_فرشته ی مرگ برای مجازاتش اینجاست

چشم های تیره اش را روی هم گذاشت درد تا پشت
پلک هایش کشیده میشد و صدای ناقوس های جهنم توی تک تک اجزای بدنش رخنه میکرد ، هیلر تنها فرشته ای بود که درد را درک میکرد این مجازات قدیمی اش بود فرشته ای از جنس درد با سرگذشتی تاریک...

سئول(بیمارستان)

نگاهش به دیوار رنگ و رو رفته ی روبرویش خشک شده بود تمام احساساتش رو به نابودی بود و مکان و زمان رو از دست داده بود ، کیونگسو با پشت دست اشک های روی صورتش رو پس زد و جلوی برادر ماتم زده اش زانو زد

کیونگسو_چانیولا..چانیول

آهی کشید نمیدونست چیکار بکنه تا برادرشو به خودش بیاره دستش رو دو طرف صورت دونسنگش گذاشت و نوازشش کرد این چه عذابی بود که دچارش شده بودن

کیونگسو_چانیول با من حرف بزن هوم؟گریه کن منو بزن ولی لطفا اینجوری ساکت نباش

سکوت تنها جوابی بود که در مقابل فریاد هایش گرفت کالبد برادرش جلوش نشسته بود ولی روحش...روحش کجا بود؟ناامید بلند شد و به برادرش پشت کرد به پهنای صورت اشک میریخت دستش روی قلبش مشت شد

کیونگسو_ قلبم درد میکنه چان نمیتونم نفس بکشم نمیتو..نمیتونم

با نفس های بریده شده هق زد از صد متری مشخص بود که چه غم بزرگی رو حمل میکنه با شنیدن صدای چانیول سریع سمتش برگشت چشماش برای لحظه ای درخشید ، چانیول با همون نگاه سرد و خشک دوباره صداش زد