⛓Broken wings⚖

part:14

لوکاس چشم های شکوفه هلوش رو به دو پسری که با واکنش های متفاوت بهش زل زده بودن دوخت، میخ نگاه کدرش از مارک گذشت و توی چشم های عمیق بکهیون فرو رفت؛ گوشه ی لب های درشتش بالا رفت دستش به حالت اشاره رو به بکهیون بالا اومد

لوکاس_ تو با من میای!

بکهیون نگاه تیزی به لوکاس انداخت و دست مارک و کشید و اون رو به پشت خودش سُر داد مارک به بالا نگاه کرد چشم هاش خیس بود

"از من محافظت میکنه؟"

بکهیون وقتی لب از هم گشود صدای سرد و خشنش آتش لوکاس و تندتر کرد

بکهیون_ و چرا من باید گوش بدم؟

شانه های لوکاس با همون نیشخند و نیت بد بالا رفت

لوکاس_ بهت حق انتخاب ندادم بچه!

بکهیون _ برو بمیر مرتیکه

لوکاس چشماشو ریز کرد و خواست خودش جلو بره ولی صدای گریونی متوقفش کرد

_عمو چ..چرا می خوای هیونگ و ببری؟

مارک با صورت اشکی و صدای التماس گونه ای نالید
لوکاس وقت بازی کردن با توله ی پارک چانیول و نداشت به دست های مارک و بکهیون که توی هم گره خورده بودن خیره شد برقی از نگاهش گذشت به مرد کنارش نگاهی انداخت بادیگارد از چشم های رئیسش دستورش رو گرفت و سمت اون دوتا رفت

لوکاس_ تو بهتره برگردی اتاقت مارک

بکهیون اخم کرد و به مردهای روبروش که کمه کم ده نفر بودن نگاه گذرایی انداخت مارک و بیشتر به پشت خودش کشید و پنهان کرد

"اون دوتا پارک لعنتی کجا رفتن؟وقتی باید باشن دارن چه قبرستونی علافی میکنند؟"

دستش و بالا آورد و نگاه خشمگینش و به مردی که سمتش میومد داد از بین دندون های چفت شده اش
غرید

_ نزدیک نشو

برخلاف بدن ظریف و ضعیف پسر روبروشون، نگاهش باعث میشد پاهای عضلانیه بادیگاردهای کارکشته ی شیائو لوکاس روی زمین سفت بشه.

چشم های سرخ شده ی بکهیون هوشیار از روی تک تک مردهای روبروش رد میشد نیشخند زد

بکهیون_ من یه مظنون به قتلم و شاید قاتل؟!هوم وقتی یه نفر و بکشی نفرات بعد رو حتی به یاد نمیاری!کافیه بیایید جلو و امتحانش کنید شاید مشخص شد من واقعا کی هستم؟

مرد های توی سالن نمیخواستن ریسک کنند و پسر رو دست کم بگیرند گاردشون و بالا بردن، لوکاس عصبی بادیگارد مردد شده ی جلوش رو کنار زد تنها کسی که توی اتاق میدونست بکهیون داره بلوف میزنه خود قاتل واقعی بود سمتش رفت، بکهیون سفت سرجاش ایستاد تا فرو نریزه کف دستش هنوز سمت لوکاس و افرادش بود

" نمیزارن یکم استراحت کنم"

دست لوکاس سمت یقه ی لباسش رفت و تونست لبه ی کالرشو لمس کنه ولی