"حتما پارت 7 رو دوباره چک کنید قسمت زیادی از پارت پاک شده بود که تازه متوجه اش شدم♡"
مغزش بخاطر نرسیدن اکسیژن به سرش هشدار میداد و چشماش از درد کاملا قرمز بود چیزی توی دهنش فرو رفته بود و گلوش و زخم میکرد و مانع نفس کشیدنش میشد
بکهیون_ آههه ممم...چانیول فشاری وارد کرد و هشدار داد
چانیول_ هیس..
یکی از دست های پارک چانیول زیر چونه اش رو با قدرت عجیبی محکم فشار میداد و مانع فاصله گرفتنش میشد چشم های مشکی رنگ بکهیون با قصد قتل برق زد و به مردی که مجبورش کرده بود زانو بزنه خیره شد توی افکارش انواع روش های وحشیانه برای قتل مرد روبروش صف بسته بودن..
"چانیول..حرومی"
چانیول بی حس انگشت های بلندشو توی دهن خیس و تنگ پسر فرو کرد و به پاره شدن لبش اهمیتی نداد و با نگاه خالی به مخلوط خون و بزاق براقی که تا روی سینه ی لخت بکهیون میریخت خیره شد
چانیول_ همش بازی در میاری و گیجم میکنی بکهیون
نور چشم های پسر کوچکتر رو به خاموشی بود سعی کرد گردنشو از دست های قوی مرد فاصله بده ولی ضعیف تر از این حرف ها بود..
چانیول_ ادعاهایی که میکنی پر از بی گناهیه ولی رفتارهای گستاخانه ات..تو مثل یه روانی باهوش میمونی دقیقا مثل اون مرد
"روانی منم یا تو که داری منو خفه میکنی مردک!"
توی ذهنش داد زد ولی زبونش..اسیر دست چانیول بود
چانیول_ نمیدونم با وجود نفرت انگیزت چیکار کنم نمیدونم با کارهایی که میکنی چیکار کنم
درسته چانیول ازش متنفر بود نیازی به گفتنش نیست، پس این فقط یه شکنجه اس..ولی بدون دلیل؛ مگه توضیح نداده بود که بیگناهه؟و این روش برای خفه کردنش..زیادی احمقانه نیست؟
چانیول_یوهان و از کجا میشناسی بک هیون هوم؟
مردمک های چشم بکهیون گشاد شد
"یوهان..اون مرد"
مدت کوتاهی بود که بی حرکت توی اون پوزیشن معذب کننده ایستاده بودن نه بکهیون جواب دلخواه چانیول و میداد، نه چانیول پا پس میکشید دستش انتهای گلوی بکهیون و خراش داد میخواست زبون پسر رو بیرون بکشه و به خورد خودش بده
چانیول_لی یوهان و از کجا میشناسی بیون بکهیون
صدای بمش با غیض ترسناکی همراه بود به صورت کبود و بی احساس بکهیون که با اکراه و حس انزجار انگشتشو توی دهن نگه داشته بود و با چشم های رنگ شبش نفرینش میکرد نگاه کرد ناخودآگاه دستاش شل شد له کردن شخصی مثل بیون بکهیون برای اون کاری نداشت پس چرا اینقدر صبوری میکرد؟جوابی نداشت.
YOU ARE READING
⛓Broken wings⚖
Fantasyفیکشن:بال های شکسته کاپل:چانبک ژانر:سوپرنچرال|تخیلی|اکشن|رومنس|اسمات+18 وضعیت:درحال آپ خلاصه: هیلر فرشته ی مرگی که برای انجام ماموریتش یعنی بردن روح پارک یورا به زمین میاد ولی توسط برادر یورا پارک چانیول دیده میشه و به دلیل نامشخصی در مقابل اون مرد...