crush

122 21 3
                                    

_ بزن تو کار موسیقی. من خودم حاضرم به عنوان شیپور استخدامت کنم.

جنی با شیطنت سر به سر جونگکوکی گذاشت که تنها برای خودش روی نیمکت همیشگیشون نشسته بود و همراه هندزفری تو گوشش میخوند.

_ حوزه کاری تو به استخدام شیپور نمیخوره، نمکدون..

جونگکوک با خنده جواب داد و از وسط نیمکت خودشو کمی کنار کشید تا جنی هم بشینه.

_ سری نشونش داد..

_ عجیب نیست کل دانشکده قراره متوجه بشن.

بی توجه شونه بالا انداخت و سرشو تو موبایلش برگردوند.

_ سوال من اینه که تو چرا همچین کاری کردی.. بهت نگفتم معلومه یه خوابی برات دیده؟

_ نگفتی.. ولی برام مهم نیست آخه کی اهمیت میده؟ ملت این روزا راه میرن و بقیه رو میبوسن واسه من حتی یه بوسه کامل نبود.

تند تند حرف زدنش همیشه واسه این بود که یه وقت کسی وسط حرفش نپره. تو این مواقع مطمئن بود کوچیکترین حرف اضافه ایی گاردشو می‌شکنه.

_ من تا حالا ندیدم کسی تو خیابون راه بره و بقیه رو رندوم ببوسه.. ولی خب مسئله اینه تو برات مهمه..

_ نیست..

_ هست..

_ جنی..

با لحن بی‌حالی بحث رو با اشاره ی ابرو بست و بازدم نسبتا محکمش نگاه جنی رو برگردوند.

_ چخبر از کراش خوش اخلاقت؟

_ هیچی.. نفس میکشه هنوز..

_ باعث تعجبه..

جونگکوک همیشه برای حرف زدن از کراش هاش انرژی داشت. چه اونی که یه بازیگر هالیوودی بود یا حتی اونی که تو خیابون از کنارش رد شده.
اما جنی نمی‌دونست چرا وقتی حرف تهیونگ رو میزنه قیافش اویزون میشه.

_ نمیخوای حرف بزنی ازش؟

_ از چیش؟

_ یا جئون! الان باید بپری از چهره ی دلربا و بدن دلفریبش صحبت کنی چرا مثل مرغ بارون خورده شدی؟

جنی منتظر بود جونگکوک بعد حرفش حداقل ادا دربیاره. اما فقط اویزون تر شد و با ولو شدن روی نیمکت تنشو رو پاهای جنی ولو کرد.

_ اون منو دوست نداره...

با لحن کشیده ایی نق زد و باعث شد جنی چهره پوکری به خودش بگیره

_ عادت داری که...

_ عوضی نشو!

_ فقط جدی ام.

با زانوش زیر تن شل و ول جونگکوک کوبید و باعث شد تو جاش بشینه.

_ بذار ببینم چی داریم.. انریکه منو دوست نداره.. سلینا گومز دوستم نداره.. بنظرت این یارو که حتی تلفظ اسمشو بلد نیستم از من خوشش میاد؟.. اون پسره ک با هم دیدیمش خوشتیپ بنظر میومد ولی چرا نباید دوستم داشته باشه؟.. لعنتی اون دختره که لباس بنفش تنش بود بیش از حد خوب بود...

Weird StarWhere stories live. Discover now