relationships?

193 30 9
                                    

با نزدیک تر شدن تعطیلات همه هیجان زده تر میشدن. مسلما میخواستن زودتر از شر درس و کلاس راحت شن و روزشون رو برای خودشون، دوستاشون و خانوادشون بذارن
این وسط چیزی که در مورد جونگکوک تغییر کرده بود اضطرابش بود که فقط بیشتر شده بود.
خواب هاش تقریبا آروم گرفته بودن و داشت سعی میکرد خودشو با درس و دوستاش سرگرم کنه. ولی جدا از چیزهایی که مربوط به بخش روانی زندگیش میشدن، هرچی زمان بیشتری می‌گذشت تحمل روابط جدیدش به نوعی سخت تر و گیج کننده تر میشد.
نامجون؟ جونگکوک بیشتر از وقتی که با هم بودن بهش فکر نمی کرد و نامجون هم تلاشی نمی کرد که چیزی رو بهتر کنه. همه چی فقط داشت می‌گذشت و شاید اگه جونگکوک فقط در مورد نامجون گیج شده بود تو سکوت زندگی یکنواختش رو میگذروند.

_ میخوام یه چیزی بهت بگم...

تهیونگ با اعلام جونگکوک کتابشو بست و دستاشو رو میز گذاشت

_ چیزی شده؟

_ میشه گفت نه.. فقط میدونم گیج شدم..

باید حرف میزد..

_ خب میشنوم.

_ اول میخوام یه اعترافی بکنم..

تهیونگ هیچوقت علاقه ایی به فضولی تو زندگی این و اون نداشت، حتی کنجکاو نمیشد یا اگر هم پیش میومد بیشتر از یه مدت طول نمی‌کشید. اما وقتی جونگکوک خودش میخواد چیزی رو بگه که نباید جلوشو میگرفت؟ بهرحال اینم درک میکرد که همه احتیاج دارن یه جاهایی اعتراف کنن.

_ بگو گوشم با توعه.

_ من و نامجون با همیم.

_ خب؟

خونسرد گفت و کتابشو برداشت تا توی کشو برگردونه
بر خلاف ابرویی که بالا پریده بود و دستاش که فقط برای خونسرد موندن چهرش مشغول بودن تو مغزش یه جمله می‌گذشت "یکم شوکه کننده بود"

_ و خب.. من فقط میدونم نمیخوام باهاش ادامه بدم.

تهیونگ از پشت میز پاشده بود و روی تختش روبروی جونگکوک نشسته بود.

_ اگه برات اذیت کنندس تمومش کن مجبور نیستی خودتو آزار بدی.

_ مسئله اینه که اون خوبه. خیلی خوبه یعنی... داره تلاششو میکنه و من حس خیلی بدی دارم چون دارم خودخواهانه تصمیم میگیرم.

_ دوست داری واضح بگی؟...

تهیونگ لپ مطلب رو میگرفت ولی نمیدونست جونگکوک دقیقا الان داره از چی صحبت میکنه. نمیخواست ازش حرف بکشه ولی جوابی هم نداشت بهش بده

_ صرفا میخوام بهم بزنم چون از یکی دیگه خوشم میاد..

با لحن گناهکاری گفت و نگاهشو رو زمین انداخت

_ خب.. پس اگه میخوای بهم بزن دیگه مشکلش چیه؟

_ چون اونی هم که دوسش دارم قرار نیست قبولم کنه..

Weird StarHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin