سلام اسنو هستم، نویسندهی فیک روز های سرد.
اول از همه متشکرم که فیک من رو برای خوندن انتخاب کردید و امیدوارم ازش راضی باشید و در حین خوندن لبخند روی لب هاتون بنشینه.
این اولین فنفیکشنی هستش که مینویسم و به احتمال 101 درصد ایراد های ریز و درشتی داره.
ایدهی روز های سرد مربوط به دوسال پیش یا همون سال 2020ئه. دوسال پیش شروع به نوشتنش کردم اما به دلیل ترس از خوب و جالب نبودن داستان اون رو جایی نشر ندادم.
نکته ای راجب قسمت اسمات داستان وجود داره. زمان شروع فیک تصمیم داشتم که بدون اسمات فیک رو بنویسم اما از اون جایی بخش اسمات نقش مهمی توی فیک داره، حذف کردنش باعث از دست دادن ریدرهای زیادی میشه. به همین خاطر هرجایی که نظم روند داستان رو بهم نزنه قسمت اسمات رو مینویسم.
و در مورد زمان آپ فیک باید بگم نامشخص هستش به دو دلیل.
دلیل اول دو ورژن بودن فیک هستش و دلیل دوم حجمیه که از روی لپتاپ به گوشی انتقال میدم و این حجم حداقل دو بار بازنویسی میشه؛اما سعی میکنم در هفته یک پارت آپ کنم و اینکه هردو ورژن همزمان باهم آپ میشن.
و باید بگم پارت های اول با حجم کمی آپ میشن اما به مرور و بعد از اتمام چند پارت اول حجم هر پارت بیشتر میشه.
اگه درطول خوندن کلمهی اشتباهی به چشمتون خورد و یا اسم ها جا به جا بودن از همین الان بابتش ازتون عذرخواهی میکنم.
باز هم میگم که بابت انتخابتون ممنونم و امیدوارم دوستش داشته باشید♡.
YOU ARE READING
𝖢𝖮𝖫𝖣 𝖣𝖠𝖸𝖲'𝖪𝖵
Fanfictionاحساس میکرد زمان براش مفهمومی نداره و هرلحظه ممکنه از حرکت بايسته. اونقدر سبک شده بود که میتونست از کالبدش خارج بشه و روی بلور های یخیای که از آسمون به سمتش میومدن پا بذاره و ازشون بالا بره. +قول میدی توی زندگی بعدی هم عاشقم باشی؟ -این زندگی برای...