5

9K 1.1K 353
                                    

صدای بلند موسیقی راک، همراه با نور‌های رنگی که فضای تاریک ویلا رو روشن کرده بود، به گوش می‌رسید. پسرها و دخترها وسط، کمی پایین‌تر از دیجی، بالا و پایین می‌پریدن. بعضی‌ها باهم لاس می‌زدن، بعضی‌ها باهم می‌رقصیدن و بعضی‌ها باهم مشروب می‌نوشیدن‌ که تهیونگ و جیمین جز دسته دوم به حساب می‌اومدن.
جیمین دست‌هاش رو دور گردن تهیونگ انداخته و درحالی که دست‌های تهیونگ کمر پسر رو کاور کرده بود، بیخیال نسبت به اطراف همراه با ریتم آهنگ می‌رقصیدن.
جیمین با صدای بلند و بشاشی که سعی می‌کرد به گوش تهیونگ برسه، داد زد:
_ پاهامو حس نمی‌کنم.

+ چی می‌گی؟

_ می‌گم دیگه پاهامو حس نمی‌کنم.

+ باهام مست نمی‌کنی؟

_ نه احمق، می‌گم پاهام... پاهامو حس نمی‌کنم.

+ آهاااااا... بریم سمت بار؟ دیدم چندتا نوشیدنی جدید آوردن.

_ آره بریم پاره شدم. این پسره هم هی از پشت خودشو بهم می‌چسبونه.

سری تکون داد و مچ جیمین رو گرفت و  باهم به سمت بار کوچکی که گوشه‌ی ویلا قرار داشت رفتن. سرخوشانه می‌گفتن و می‌خندیدن و از نوشیدنی‌هاشون لذت می‌بردن.
ناراضی نگاهش رو بین افراد اونجا چرخوند و روی نقطه‌ی مورد نظرش ثابت نگه داشت.
جیمین با دیدن نگاه خیره‌ی تهیونگ که جونگ‌کوک و دونگ‌گوک رو هدف گرفته بود ابرویی بالا انداخت و ضربه‌ای به بازوش زد:
_ حالا کون دونگ‌گوک رو می‌خوای یا دیک جونگ‌کوک؟

پوکر به سمت جیمین برگشت:
_ من به چه دلیلی اومدم اینجا جیمین؟

+ آها، یادم نبود کونت برای به دست آوردن جونگ‌کوک می‌خاره... حله پس گزینه‌ی انتخابیت دیک جونگ‌کوکه.

_ فقط خفه شو و راه حل پیشنهاد بده.

شونه‌ای بالا انداخت:
_ من تا همینجاشم بهت لطف کردم که بهت گفتم اونم اینجاست، وگرنه تا الان باید زیر پتوت می‌پوسیدی.

آهی کشید و همزمان که جرعه‌ی دیگه‌ای از نوشیدنیش می‌نوشید، چشم‌های تیزش رو، روی جونگ‌کوک ثابت نگه داشت.
در اون طرف سالن، جونگ‌کوک در حالی که از لحظه ورودش نگاه سنگین و تیز تهیونگ رو روی خودش حس کرده بود، تمام تلاشش رو کرده تا حتی نشون نده که متوجه حضور پسر شده.
تمام مدت زمانی که تهیونگ روی استیج با جیمین در حال رقص بود، نتونست نگاهش رو از روی باسن برجسته و خوش فرم پسر برداره چون، محض رضای خدا! تهیونگ با پوشیدن اون شلوار چرم جذب دقیقا قصد به نمایش گذاشتن باسنش رو داشت؟

با قطع شدن موسیقی، نگاه همه به سمت جکسون که میزبان اصلی مهمونی بود برگشت‌. جکسون بلندگو رو توی دستش گرفت:
_ خب خوشگلا، کیا پایه بازی‌ان؟

بعضی‌ها با نارضایتی روشون رو برگردوندن، بعضی‌ها با گفتن فحش‌های رکیک پشت سر هم ازش می‌خواستن تا دوباره موزیک رو پخش کنه و چندین نفر هم دستشون رو برای شرکت توی بازی بالا بردن:

𝗛𝗼𝘁 𝗕𝗼𝘅𝗲𝗿: 𝗝𝗲𝗼𝗻ᵃᵘWhere stories live. Discover now