دستی توی موهاش کشید و به عقب هدایتشون کرد. لبش رو با زبونش تَر و با قدمهای بلندش به سمت باشگاه ورزشی دانشگاه قدم برداشت. بیتوجه به نگاه خیرهی دختر و پسرهایی که حسرت یک نگاه خشک و خالیش رو میکشیدن، لبش رو گزید و وارد سالن شد.
نگاهش رو توی سالن چرخوند و با دیدن جونگکوک که با ژست جذاب و مخصوص به خودش مشغول حرف زدن با چند نفر بود، قدمهاش رو به اون سمت هدایت کرد. نرسیده به جونگکوک، با دیدن دست پسر ریز جثهی ناشناسی که روی بازوی جونگکوک کشیده شد، زبونش رو توی گونهش فشرد و با اخم به قدمهاش سرعت بخشید و بی توجه به جونگکوکی که مشغول حرف زدن با جمع بود، جوری از بازوش گرفت و دست خودش رو دورش حلقه کرد، که برای لحظهای سکوت توی فضا حاکم شد.
جونگکوک در ابتدا متعجب به بازوش که توسط فردی کشیده شد نگاه کرد و با دیدن تهیونگ، لبخند ملایمی زد:
- اومدی؟تهیونگ در حالی که با نگاه وحشیش به سمت پسر ریز جثه که متعجب نگاهشون میکرد، تیر میانداخت لب زد:
- آره، خیلی منتظرم موندی؟یکی از دوستهای جونگکوک که به این نوع اومدنهای تهیونگ و چسبیدنش به جونگکوک عادت نداشت و به شدت بدش میاومد، پوزخندی زد و با حالت تیکه مانندی گفت:
- نترس، اگه کسی بخواد مخشو بزنه با این کارات جلوش گرفته نمیشه.جونگکوک اخمی کرد و خواست جوابی بده اما طبق معمول، تهیونگ با جدیترین و سردترین لحنش لب زد:
- من انقدری به خودم و علاقهی جونگکوک مطمئن هستم که تن به همچین کارای سطحی و بچگانهای ندم، پس وقتی از اخلاق و رفتار یه زوج باهم خبر نداری، اظهار نظر بیخودی نکن.
YOU ARE READING
𝗛𝗼𝘁 𝗕𝗼𝘅𝗲𝗿: 𝗝𝗲𝗼𝗻ᵃᵘ
Romance𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘊𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺, 𝘚𝘱𝘰𝘳𝘵𝘺, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵, 𝘚𝘮𝘶𝘵 از - حرفهای گندهتر از دهنت میزنی بچه! به - یک بار برای همیشه میگم و بهتره خوب توی گوشت فرو کنی تهیونگ! تا زمانی که جزئی از وجود منی حق اینکه ب...