Part 32

1.9K 379 296
                                    




خنده بلندی با ناباوری کرد و از خنده شدید به عقب خم شد ، بعد چند لحظه صاف ایستاد ضربه ای به شونه مارک زد

_ تو  فکر کنم زده به سرت .. زیادی مستی یا چیزی کشیدی؟

به سمت در رفت و خواست بازش کنه که با کشیده شدن بازوش لب هاشو به هم فشار داد و همزمان با برگشتنش مشتشو توی فکش  پایین آورد و جلوی خودشو برای ضربه های بعدی که روی صورت و بدنش میزد نگرفت.

درحالی که نفس نفس میزد ، روی مارک که با اون صورت خونیش افتاده بود روی زمین خم شد و با دستش  یقشو گرفت و بالا آوردش ، هنوزم اون پوزخند اشغالشو گوشه لبش داشت میدید

_ دیگه .. این .. مزخرفاتتو .. تکرار .. نمیکنی 

لباسشو ول کرد و به صدای نالش همراه با افتادنش روی زمین گوش داد و بدون یک لحظه صبر کردن از اتاقش خارج شد.

توی راهرو ایستاد و با بستن چشم هاش سعی کرد خودشو آروم کنه و چندتا نفس عمیق بکشه ، دستاشو روی گردنش کشید و بعد چند دقیقه که احساس کرد اوضاعش بهتره ، دستی به صورت و موهاش کشید و به آرومی وارد اتاق خودش و تهیونگ شد.

به جسم خوابیدش روی تخت نگاه کرد و آهی کشید.

لباسشو از تنش خارج کرد و با آروم ترین حرکت ممکن روی تخت رفت تا تهیونگ رو بیدار نکنه.

پشتش دراز کشید و با حلقه کردن دستش دور کمرش توی بغلش گرفتش و نفس عمیقی از موهاش کشید که با شنیدن صدای زمزمه مانندش پلک هاش باز شدن و به رو به رو نگاه کرد

+ با مارک دعوا کردی؟

لبشو با زبون تر کرد و حلقه دستش دور کمرشو تنگ تر کرد

_ نه؟

با برگشتن تهیونگ به سمتش و قرار گرفتن دستاش روی گونه هاش به چشم های خواب آلودش نگاه کرد

+ صداتون میومد کوک

آه کوتاهی کشید و توی مغزش دنبال بهونه میگشت که با بوسه تهیونگ روی چونش لبخندی زد

+ عیبی نداره اگه باهاش دعوا کردی .. حتما دلیلی داشتی ولی لطفا خیلی باهاش تند نرو به هرحال ما این مدت داریم توی خونه اون زندگی میکنیم

سرشو تکون داد و بوسه کوتاهی روی لب های تهیونگ گذاشت

_ خیلی صلح طلب شدیا

با صدای خنده کوتاه تهیونگ فشار دستش روی کمرشو بیشتر کرد تا بیشتر بهش نزدیک بشه و شروع به بوسیدنش کرد

.
.
.

خرید های تهیونگ رو توی دستش جا به جا کرد و از پشت بهش نگاه کرد که چطور با خوشحالی جلوتر ازشون راه می‌رفت ، کشیده شدن دستش توسط مارک باعث شد چشم هاشو چند لحظه ببنده تا ارامش خودشو حفظ کنه و بعد به سمتش برگرده و دستشو از دستش بیرون بکشه

A F R O D I T  [KookV] Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt