After Story

2.5K 356 159
                                    

گردنشو با حس خشک شدگی و درد تکونی داد و همزمان صدای ناله بلند تهیونگ رو شنید

+ جونگ کوک .. دارم جدی میگم دفعه بعدی که تکون بخوری تمام موهاتو می‌تراشمو مجبورت میکنم راهب بشی

چشم هاشو توی حدقه چرخوند و نفس عمیقی کشید ، گردنش رو دوباره به حالت اولیه در آورد و ژستی که بهش گفته بود رو گرفت

_ دقیقا چهار ساعت کوفتیه که من توی همین حالت موندم میشه بهم بگی که کی دقیقا قراره اون نقاشی‌ تموم بشه؟

با صدای کوبیده شدن قلمو تهیونگ روی میز کنارش توی جاش تکونی خورد و ترسیده دوباره دستش رو به حالت اول در اورد

+ من دارم ازت به عنوان مدل یکی از بهترین نقاشیام استفاده میکنم باید ازم تشکر هم بکنی

لبشو گازی گرفت و آهی کوتاهی کشید پنجره باز بود و برهنه بودنش هیچ کمکی به کمی گرم شدنش نمی‌کرد

+ لبتو انقدر گاز نگیر کوو .. میشه انقدر حواس منو پرت نکنی؟

_ اگه اون پنجره لعنتی رو ببندی منم انقدر تکون نمی‌خورم .. حتی اسیرای جنگی نازی ها هم اینجوری شکنجه نمیشدن

+ خدایا جونگ کوووک انقد غر نزن

_ اگه برهنه چهار ساعت کامل روی یه کاناپه توی این حالت ژست نگرفته بودم و  پنجره هم باز نبود و گشنه نبودم انقدر غر نمیزدم

+ پس فکر کردی اون همه مدل برهنه نقاشی های دوره رنسانس توی چه وضعیتی بودن؟ باید خدارو هم بخاطر وضعیتی که نسبت بهشون داری شکر کنی

وقتی برای بار چندم صدای معدش  که از گشنگی بلند شده بود رو رو شنید بدون اینکه دیگه به ژستی که گرفته بود اهمیتی بده از جاش بلند شد و مطمئن بود که صدای چندتا از استخون هاش رو شنید.

بدون توجه به صدای بلند و غر غر تهیونگ خودش رو کش و قوس داد ، با چشم های ریز شده به سمت تهیونگ که پشت بومش نشسته بود حرکت کرد و قبل اینکه بزاره حرف دیگه ای بزنه بوسه سریع و محکمی روی لب هاش گذاشت و دست هاشو دور کمرش حلقه کرد و به خودش نزدیک کرد

_پس کی قراره پاداش صبرمو بهم بدی؟

از حس بینی تهیونگ که مثل یک گربه به گردنش مالیده می‌شد و دست هاش که دور گردنش حلقه می شدن  بالا کشیدش و اجازه داد تا پاهاش دور کمرش حلقه بشه

+ ولی هنوز کارمون تموم نشده جونگ کوک

از حس کشیده شدن لباس های تهیونگ روی تن برهنش با خوشحالی ضعف کرد و بوسه محکمی روی موهاش که زیر چونش بود گذاشت و اجازه داد تا جایی که میخاد روی گردنش مارک به جا بزاره.

قبل اینکه بتونه دست هاش رو به زیر لباس تهیونگ برسونه با صدای بلند ادری که صداشون میزد لب هاشو جلو داد و بعد بوسیدن کوتاه لب های تهیونگ گذاشت تا از بغلش پایین بیاد

A F R O D I T  [KookV] Where stories live. Discover now