اتاق قرمز

890 30 27
                                    

آلشن نشست و من مردد نگاهش کردم که دستمو همراه خودش کشوندو کنارش نشوندتم دستمو رها کرد و سمت نوشیدنی برد.

نگاه دختر مو طلایی روبروییم عوض شد و پوزخندی زد و گفت : تغییر کردیااا
قبلا هیچکس و در شان خودت نمیدونستی و حالا اینجوری محکم چسبیدیش !!
آلشن جام نوشیدنی سرخ رنگی و از کنار دست اون پسر بور برداشت و سمت من گرفت
با دست یخ زده ام ازش گرفتم

که آلشن گفت : من به شان بقیه ام نگاه میکنم کسی که ارزش داشته باشه براش هرکاری میکنم .

به نگاه های تیز این دوتا خیره شدم که با اخم به هم نگاه میکردن انگار میخواستن با چاقو همدیگرو بکشن .

ترسیده خودمو سمت آلشن کشیدم که سریع نگاهشو سمت من کشید
کمرمو و گرفت و چسبوندتم به خودش و کنار گوشم گفت : چرا انقدر پوستت پریده ترسیدی؟؟؟؟؟

به جام توی دستم نگاهی کردم و گفتم : من بهت اعتماد دارم اما یخ کردم .

دست دیگشو زیر چونه ام گرفت و نگاهشو دوخت توی صورتم ازم فاصله گرفت و کتشو در اورد و انداخت دور شونه ام و لب زد نوشیدنی اتو بخور.

نمیدونستم الکل داره یا نه اما آروم مزه اش کردم
مزه آلبالو ترش میداد
از مزه اش خوشم اومد اروم نوشیدمش .

سکوت عجیبی داشتیم و فقط صدای موزیک پخش شده بود
نمیدونستم اینجا قرار چجوری آلشن و بیشتر بشناسم
همش منتظر یه اتفاق بودم

چند دقیقه دیگ همینجوری گذشت
که بالاخره آلشن از جاش بلند شد و صورتشو جلوم آورد و گفت : همینجا بشین تا بیام

و بعد رو به مرد بور کنارش چیزی گفت و رفت
به دورشدنش خیره شدم

مردونه و پر ابهت بود
مردی که آرزوی خیلی ها از جمله خودم بود
اون من و یاد هیچکس نمینداخت چون متفاوت و خاص بود برام
کسی که حتی موقع عصبانیت هم برام جذاب بود.
تو هرموقعیتی دوسشدارشتم

همون دختر رو بهم سرشو تکون داد و چشمکی زد و گفت : اسمت چیه ؟

آروم نگاهش کردم نمیدونستم باید باهاش حرف بزنم یا نه !
وقتی دوباره اون سوال و تکرار کرد
مردد و دو دل نامشخص گفتم :ری.ری...تا

گنگ نگاهم کرد و گفت :ریتا؟

سرمو مثبت تکون دادم که گفت : توهم مثل همون دختر سکوتی
چرا آلشن انقدر دخترای آروم و مطیع دوسداره !

وقتی دید چیزی نمیگم و نگاهش میکنم چشماشو چرخوند و کلافه گفت :اسم منم رز  هستش

Little .....  ritaWhere stories live. Discover now