part.1

3.4K 340 7
                                    

همین که در رو بست و از داخل قفل کرد؛ صدای ‌هاپ‌هاپ تنها هم‌خونه‌اش از توی اتاق‌خواب‌ پخش شد و متعاقبا به سمت هال دوید.

همیشه از استقبال‌های پر سر و صدای پم خوشحال می‌شد و بدون توجه به خستگی‌هایی که نتیجه‌ی مسئولیت‌های روزانه‌اش بودن، بهش توجه می‌کرد.

به خاطر اینکه سگ بیچاره رو در طول روز تنها می‌ذاشت، حسابی از خجالتش در میومد و تا زمانی که هر دو خسته بشن، بازی می‌کردن اما امروز به خاطر دعوایی که توی محل کارش راه انداخته بود؛ عصبی، خسته و بی‌حوصله بود.

بدون توجه به پم، به سمت آشپزخونه رفت و بطری آب رو از یخچال بیرون آورد تا خودش رو مهمون جرعه‌ای آب خنک بکنه.

بطری شیشه‌ای رو روی میز رها کرد و در یخچال رو محکم بست که نتیجه‌اش پرش کوتاه پم بود. نگاهش رو به سگ داد که بیرون از آشپزخونه روی پاهاش نشسته و با چشم‌های درشت و براقش به تهیونگ زل زده بود.

-چیه؟!

با خشم به سگ بیچاره توپید و پم که توقع این حرکت تهیونگ رو نداشت، زوزه‌ی آرومی کشید و به سمت تخت خوابی که گوشه‌ی هال رها شده بود؛ رفت.

عذاب وجدان یقه‌اش رو گرفت و توی صورتش داد زد که حق نداره دلخوریش رو سر اون سگ خالی کنه. با تردید به سمت اتاق خوابش رفت و توی راه طوری که پم نفهمه، زیرچشمی نگاهی بهش انداخت. آروم و مظلوم توی جاش خوابیده و پوزه‌اش رو روی پنجه‌هاش گذاشته بود.

انگار نه انگار که یه سگ از نژاد دوبرمن خریده! پم انقدری باهوش و البته دل‌ نازک بود که با رفتاری که تهیونگ از خودش نشون داد؛ قهر کنه. با حرص لباس‌هاش رو عوض کرد و دوباره از اتاق بیرون رفت. این دفعه پم به سمت دیوار برگشته بود.

-انگار واقعا قهر کردی، نه؟!

مطمئن بود که هیونگش غذای پم رو داده و باهاش بازی کرده. عصر هم بردتش پارک و حسابی خوش گذرونده. پس الان دقیقا چش بود؟

-باشه قهر باش؛ منم میرم و بدون تو می‌خوابم!

با دست گذاشتن روی نقطه ضعف پم، شاهد پریدن سگ توی جاش شد. پوزخندی زد و پشت سرش وارد اتاق شد. روی تخت دراز کشید و دست‌هاش رو باز کرد تا پم رو به آغوشش دعوت کنه و پم از خدا خواسته توی بغلش جا گرفت و پوزه‌اش رو به گردن تهیونگ کشید.

-شب بخیر سگِ لوس!

بدون اینکه منتظر جوابی باشه، آباژور رو خاموش کرد و چشم‌هاش رو بست اما بعد با سنگین شدن بازوش، حس کرد دستش در حال له شدنه. چشم بسته زمزمه کرد.

-سنگین شدی... باید از فردا ورزش کنیم.

+اولاً که من لوس نیستم مستر، فقط خیلی دوست دارم. بعدش هم چرا ورزش کنم؟ بدنم خیلی هم رو فرمه!

𖣐Chocolate PuppyNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ