Distrust 1 (yoonmin)

1.6K 125 134
                                    

این وانشات برای تولد یونگیه👑
به کاور داغون بوک توجهی نکنین واقعا وقتی نداشتم براش...💜
______________________

یکی می‌گفت جهنم یه مکان نیست یه حسه.
جمله ی سختی نیست تو میتونی حسش کنی وقتی داری از خشم یا نفرت به خودت می‌لرزی و موجودات ریزی رو زیر پوستت تصور میکنی که با حرکت تندشون دارن پوستت رو به آتیش میکشن همون لحظه تو شدی بخشی از یه جهنم.

قسمتی از جهنم که جسم آدم رو حتی عصبی تر یا بهتره بگیم جهنمی تر میکنه، اونجاست که تو میدونی خودت ، وجودت رو به سمت جهنمی شدن سوق دادی.

درست مثل پارک جیمین، که الان روبروی دوست پسرش تو کلینیک شخصیش و تو اتاق اون نشسته و تمام فکرش اینه که از توی رفتارای مشکوکِ اخیر مین یونگی یه نفر سومی رو بتونه با شخم زدن پیدا کنه ، در حالی که میدونه اگه اون آدم رو پیدا کنه ممکنه از شدت شوک و ناراحتی ، بهش حمله عصبی دست بده.

علاقه اون به یونگی و رابطه طولانی مدت شون اصلا شوخی نبود. یونگی رها شدنی نبود نهایتا با فهمیدن این حقیقت که یونگی داره خیانت میکنه این جیمین بود که نابود میشد اما نمیتونست از کنار یونگی یه اینچ تکون بخوره، آخه به جز بازدم یونگی هیچ هوایی برای تنفس پارک جیمین وجود نداشت.

تو این وضعیتی طبیعیه آدم چشم شو روی واقعیت تلخی که داره اتفاق میفته ببنده تا چیزی که براش باارزشه رو از دست نده، میخواد داشته باشدش حتی اگر هم بودنش دروغی باشه.

ولی پارک جیمین باز هم نمیتونه جلوی خودشو بابت گشتن دنبال دختری که یونگی داره باهاش به اون خیانت میکنه رو بگیره. میخواد بدونه اون شخص کیه؟ چه شکلیه؟ یونگی به چشم های اونم خیره نگاه میکنه وقتی داره باهاش حرف میزنه؟ یا زمان نگاه کردن به لب های اون دختر هم تنها زمانیه که تمرکز و حواس شنیداری شو از دست میده؟
نمیتونست از فکر کردن به وجود اون دختر دست برداره. جیمین هم دلش یه زندگی آروم میخواد اما تا کسی رو پیدا نکنه نمیتونه آروم بگیره و شاید این تا بخشی تقصیر اون موجودات ریزی باشن که الان سریع تر و عجول تر از همه زیر پوستش در حال حرکتن. و پوست سفید جیمین رو رنگی کردن:

+خب پارک جیمین. من منتظرم که توضیحت رو بشنوم.

یونگی در حالی که روی میز کمی خم شده بود و انگشت هاشو روی میز تو هم میفشرد گفت.
و خودنویس توی دست دیگه شو با ریتم خاص روی پرونده زیر دستش می‌کوبید.

همه تواناییش برای آروم موندن رو جمع کرده بود که مبادا آسیبی به دوست پسر عزیزش که جو کلینیکش رو بهم ریخته بزنه.

اگه میخواست جواب حرف و رفتار امروز جیمین رو جوری بده که جواب بقیه ادم ها رو میده قطعا به روحیه حساسش آسیب وارد میکرد و یونگی گرچه ادم سرسختیه ولی از جهت جیمین کاملا آسیب پذیره. یعنی با شکستن قلب جیمین این خودش هم هست که درد رو حس میکنه . اذیت کردن جیمین براش مثل خودزنی میمونه:

Boys' love Story Where stories live. Discover now