part 19

380 78 1
                                    

درد شدیدی که توی ورودی و کمرش پیچید باعث به وجود اومدن اخمی بین ابروهاش شد
سرش رو به سینه ی جفتش فشرد و ناله ای کرد
با بیشتر شدن سوزش و درد پایین تنش گاز محکمی از سر سینه ی پسر که با آرامش عجیبی خوابیده بود گرفت
با شنیدن صدای آخ پسر با رضایت دندون هاش رو از گوشت سفید و سفت سینه ی آلفا بیرون کشید و به چشم های خمار و متعجبش خیره شد
زبونش رو با شیطنت بیرون آورد
و در مقابل نگاه متعجب پسر کوچکتر به سرعت نیمخیز شد و خب کیه که بعد یه رابطه طولانی اینطور به سرعت عضلات بدنش رو حرکت بده ؟
صدای آخ جیغ مانند امگا باعث هوشیار شدن پسر مومشکی شد
با نگرانی واضح ای که در صدای بم صبحگاهیش واضح بود لب زد
_ته خوبی؟

تهیونگ بدون توجه به پسر چشمی چرخوند و زیر لب شروع به فحش دادن کرد
خنده ی آروم جونگ کوک با برخورد بالش سفید رنگ تخت توی صورتش نصفه موند آخی گفت و به لبخند مظلومانه ی امگا خیره شد
امگا بعد چند ثانیه با صدای بلند شروع به جیغ زدن کرد
_مرتیکه پاشو برو وان رو پر کن دیگه

_وایساده منو نگاه میکنه
_ یکم از فیلما یاد بگیر
_ عوضی بی شخصیته، بی احساس...

جونگ کوک که بابت تغییر مود یکدفعه ای جفتش بهت زده به دیوار سفید رو به روش خیره شد
از جاش بلند شد و قبل از اینکه بالش دوم وسط صورتش فرود بیاد به سمت حموم پا تند کرد
بعد چند دقیقه از در طوسی رنگ حموم خارج شد و
بعد رسیدن به تخت بدن دردناک امگا رو روی دستش بلند کرد
ا

مگا برای خالی کردن حرصش شونه پسر بیچاره رو محکم بین دندون های تیزش فشرد
پسر کوچکتر از حرکت ایستاد و چشم هاش رو روی هم فشرد
آهی کشید و بعد کشیدن نفس عمیقی بوسه ای روی پیشونی پسر بزرگتر نشوند
......
به آرومی توی بغل پسرش دراز کشیده بود و پسر با دستش در حال پخش کردن آب گرم روی بدن امگاش بود
آهی از لذت برخورد گرمای آب و بوسه های شیرینی که رو پوست شونه و گردنش مینشست کشید
_دوست دارم
نجوای شیرین پسر زیر گوشش لبخند بزرگی روی لبهای بی رنگش نشوند
احساس ضعف شدید بدنش ،سوزش و درد غیر قابل تحمل پایین تنش باعث شکل گرفتن اخم بزرگی بین ابروهاش شد

سرش رو با بیحالی به سینه ی آلفا که با نگرانی
بهش خیره بود تکیه داد
انگشت اشارش رو به سمت ورودیش برد و شروع به فشار دادن و مالیدن حفره ی دردناک پایین تنش کرد
سوزش بی نهایت ورودیش مانع تحریک شدنش میشد* پس با سرعت بیشتری انگشت های کشیدش رو روی ورودی دردناکش حرکت داد
جونگ کوک از جاش بلند شد
بعد شستن موهای کفیش و بستن حوله ی مشکی رنگی دور کمرش بوسه ای روی موهای خیس امگا نشوند
_ یکم توی آب گرم بمون میرم ببینم مسکن دارم یا نه تکون نخور باشه ؟

امگا با چشم های اشکی سری تکون داد و بعد خروج آلفا از حموم نفسش رو همراه ناله ی بلندی که بخاطر نگرانی بیش از حد پسر توی سینش حبس شده بود بیرون فرستاد هق هقی کرد و به دیواره های شیشه ای وان چنگ زد
لعنتی به خودش بخاطر پیشنهاد مسخره ی دیشبش فرستاد و سرش رو به دیوار پشت وان چسبوند
با بیشتر شدن دردش چشمهاش رو باز کرد و سرش رو چند بار به دیوار کوبید
به آب داخل وان نگاه کرد و با دیدن قرمز شدن بخش بیشتر آب جیغی کشید
زنگ در به صدا در اومد
با بیحالی چند بار اسم آلفاش رو زمزمه کرد
پسر کجا بود ؟
چرا تو این موقعیت تنهاش گذاشته بود ؟

°•ᗷᒪᑌEᗷEᖇᖇY•°Where stories live. Discover now