جونگکوک ؛
باید یه چیزی بهت بگم ...اما مجبورم صبر کنم
امروز دیدمت که کفشای موردعلاقت رو پوشیده بودی ! همون کفش های مدل تیمبرلند*
اونا واقعا بهت میان لطفا همیشه همون ها رو بپوش .
حتی متوجه شدم که وقتی دوستانت رو دیدی بلافاصله بهشون لبخند زدی ؛ از همون لبخند های خرگوشی که آرزو میکردم ای کاش مال من بودن.
همون سالی که توی دانشکده دیدمت ازت خوشم اومد .
ممنونم که دوستم شدی
کسی دلش نمیخواد که با من دوست باشه اما تو با من دوست شدی
پس من بخاطرش از تو ممنونم .-تهیونگ
*Timberland نام یک برند تجاری پوشاک آمریکایی است
YOU ARE READING
「TIME」
Fanfiction{Persian translation} تو منو بوسیدی ! بوسهای که بعدش فورا گفتی یک "اشتباه" بوده . بوسهای که من همیشه دلم می خواست اتفاق بیوفته ، بالاخره اتفاق افتاد ! ولی تو گفتی که یک "اشتباه" بوده و با یک عذرخواهی از خونه بیرون زدی . کوکی ، میتونم بهت اطمینا...