کوکی،
بعضی اوقات از تصورِ داشتنِ خانواده و خوشحال بودن ، متعجب میشم . و همینطور از تصورِ بودنِ با تو ...
میدونم که تو هیچ وقت قرار نیست جوری که من دوستت دارم من رو دوست داشته باشی ، من زاده شدم تا برای همیشه تنها بمونم .
من میخوام که تو همیشه خوشحال باشی ، با یک دختر یا یک پسر ازدواج کنی ، بچه دار بشی یا بچه ای رو به سرپرستی بگیری و خوشحال بمیری .
نمی خوام که موقع مرگ ناراحت یا تنها باشی .
من اون کسی هستم که باید موقع مرگ تنها و ناراحت باشم ، نه تو .
تو باید به دور دنیا سفر کنی ، خواننده بشی ؛ همون چیزی که همیشه میخواستی ...
نباید از رویاهات دست بکشی ، باید اون ها رو دنبال کنی . من مطمئنم که تو به همشون میرسی .
تسلیم نشو و اجازه نده کسی رو آرزوهات پا بذاره و تو رو از رسیدن به اونها منصرف کنه .
لطفا مراقب خودت باش و سالم بمون .
_ تهسلام :))
بعد از مدتها با آپ " تایم " اینجام .
بابت وقفه ای که بین آپ افتاده واقعا متاسفم
چند تا پارت بعدی ، پارت های پایانی هستن و قول میدم که زود آپ شون کنم :)
لطفا مراقب خودتون باشین .
با عشق
ریون
KAMU SEDANG MEMBACA
「TIME」
Fiksi Penggemar{Persian translation} تو منو بوسیدی ! بوسهای که بعدش فورا گفتی یک "اشتباه" بوده . بوسهای که من همیشه دلم می خواست اتفاق بیوفته ، بالاخره اتفاق افتاد ! ولی تو گفتی که یک "اشتباه" بوده و با یک عذرخواهی از خونه بیرون زدی . کوکی ، میتونم بهت اطمینا...