17

316 38 11
                                    

سورپرایز!؟ :)

جونگکوک،
این منم ، تهیونگ.

این آخرین نامه‌ایه که از طرف من دریافت میکنی .
و احتمالا الان تقریبا یک هفته گذشته ، درست میگم؟

میخوام این رو بدونی که من میدونم .
میدونم بخاطر اتفاقی که افتاده جیمین ، نامجون ، یونگی ، کای و چانیول رو مقصر میدونی اما میخوام بهت بگم که ...
تو هم به اندازه اون ها مقصری !

میدونم که داری تلاش میکنی نشون بدی که بی تقصیری اما متوجه نیستی که داری اشتباه میکنی ؛ متوجه نیستی که کجای مسیر رو اشتباه رفتی !
نمیخوام بگم که تو مقصر اصلی خودکشی منی ، نه!
این تصمیم خودم بود ، دیگه نمیتونستم به زندگی کردن ادامه بدم ، اما تو دلیلی بود که این کار رو کردم !

گاهی وقت ها باعث میشدی که احساس کنم آدم مَنفوری هستم ، هرباری که سرم فریاد زدی ،من رو نادیده گرفتی و وقتی بهم گفتی بوسه ای که داشتیم یک اشتباه بوده !
هیچ ایده ای نداری که تمام اون لحظه ها چه دردی رو به من تحمیل می کردی .

باورت شد که جیمین رو زدم در حالی که میدونستی چقدر از خشونت متنفرم .
باورت شد که به کسی که عاشقش بودی آسیب زدم پس تو هم متقابلا به من آسیب زدی ؛ به کسی که واقعا عاشقت بود آسیب زدی !

میدونستی که هیچ وقت حسودی نمیکنم ،مهم نیست چی پیش میاد ، همیشه تلاش میکنم تا با بقیه مهربون باشم .
تو همه این ها رو میدونستی اما زمانی که پای بقیه دوستانت وسط اومد تو همه‌اش رو فراموش کردی !

کاملا "من" رو فراموش کردی !

همیشه همین طور بودی و حتی دیگه نمی خواستی من رو ببینی و فکر میکردی این منم که از بقیه فاصله میگیرم .
اما هیچ وقت این طور نبود جونگکوک.
این تو بودی که از من فاصله گرفتی و تلاش کردی نادیده‌ام بگیری و من مدام تلاش میکردم تا نظرت رو به خودم جلب کنم ؛ هر زمانی توی هرمکانی به هر چیزی که نیاز داشتی من برای تو اونجا بودم اما هیچ وقت به چشمت نیومدم !

اما میدونی بدترین بخش این ماجرا چیه ؟

این که من باز هم دوست داشتم !

مهم نبود چی پیش میاد ...
مهم نبود که تو چیکار میکنی ...
نمی تونستم هرشب به تو فکر نکنم و گریه نکنم .
نمیتونستم بهت خیره نشم و منتظر نگاه و لبخند متقابل از تو نباشم .
که منتظر حرف زدن با تو نباشم ...

تو باعث میشدی احساس گوه نادیده گرفته شدن بهم دست بده با اینکه این رو میدونستی ولی من می بخشمت !

می بخشمت چون تو بهترین دوست و تنها عشق زندگی بودی .
می بخشمت چون میدونم تو این کار رو نمیکنی .
ازت میخوام خودت رو ببخشی و همه چیز رو فراموش کنی ؛ همه چیز درباره‌ی من رو فراموش کنی ، جوری که قبلا انجامش دادی ؛ پس نباید دوباره انجام دادنش برات سخت باشه ، مگه نه :)؟

من همیشه عاشقت میمونم و با تمام قلبم دوست خواهم داشت و برام اهمیتی نداره که تو چطور رفتار کردی .
ازت میخوام که بدونی نباید دیگه راجع به این موضوع یا هرچیز راجع بهش به خودت سخت بگیری !

با عشق ،
تهیونگ :')

سلاممم :)
ریون اینجاست با کلی حرف نگفته
امروز "تایم" یک ساله شد :)
دقیقا یک سال پیش توی همین روز بود که تصمیم به ترجمه این مینی فیک گرفتم ؛ پستی و بلندی های زیادی رو برای آپ کردنش پشت سر گذاشتم ؛
از صمیم قلب از همه اون عزیزانی که تا این لحظه اینجا کنار من بودن متشکرم؛ حتی تو سایلنت ریدر عزیز 🤭
درباره بوک جدیدی هم که قراره ترجمه کنم به زودی اطلاع رسانی میکنم اما خب اون هم مثل تایم قرار نیست آپ منظم داشته باشه متاسفانه ...
با این حال تلاش میکنم تا زیاد منتظرتون نذارم :)
به زودی از فیک جدیدم هم توی چنل رونمایی میکنم :)
منتظر ریون باشید ...
دوستدار شما 🥲🫐
Raven
2023/03/31

「TIME」Where stories live. Discover now