کامنت:80
با صدای زنگ در روزنامه رو روی میز گذاشت و در رو باز کرد "هی زين!"
_"سلام نایل...لیام بیرون منتظرته"
+"آها آره پس من برم خداحافظ"
زین زیر لب خداحافظی کرد و نگاهشو از نایل که با عجله از خونه خارج شد گرفت و سمت اتاق لویی رفت عجیب بود که درو نایل باز کرده
_"لویی؟؟
کجایی پسر"+"نیاز نیست هوار بکشی آقای مالیک"
زین برگشت و به لویی نگاه کرد:" نکنه قصد کردی زود تر از موعد با نشستم کنی؟
لویی چشماشو چرخوند و سمت زین رفت: "خب حالا یه روز مرخصی دام بهت... لیام نیومد؟ "
_"رفتن دنبال کار نایل"
+"آها..."
زین پوست لبشو جویید و به لویی نزديک تر شد :"لویی، اون فقط یکم گیج شده میتونی درکش کنی نه؟"
+"آره میفهممش،مشکلی نیست من باید برم شرکت اگه میتونستم خودم میموندم فقط برنامه ی قرص های هری رو روی در یخچال چسبوندم... و اینکه در اولین فرصتم حتما لیام رو مطمئن میکنم که چیزی بین ما نیست
زين! اگه اتفاقی افتاد حتما بهم زنگ بزن "با خارج شدن لویی از خونه دست هاشو به کمرش زد الان قرار بود چیکار کنه؟ کشیدن طرح های نیمه کارش به نظر فکر خوبی میومد..
................-" فکراتو کردی؟ "
+" میتونم مخالفت کنم؟ "
_" قطعا! ولی هر دوش عواقب داره"
لویی با نیشخند به مرد منفور روبه روش نگاه کرد "هستم ...فقط دیگه نمیخوام تهدیدی با این مضمون بشنوم"
_"فکر نکنم فعلا به کارم بیاد پس قبوله"
+" دقیق بگو قراره چیکار کنم؟"
_"میدونی اگه گیر بیفتی چی میشه دیگه؟ پس مواظب باش"
برگه هایی رو جلوی لویی گرفت:" اسم مشخصات و وضعیتشون، مطمئن شو درست گفته سرت کلاه نره لویی! "
لویی پوشه رو برداشت و یکی یکی عکس ها و گروه بندی هاشونو نگاه کرد :"کار اصلی قبلا انجام شده تو فقط چک میکنی و میاریشون لندن همین! .. تا بیرمنگام هم کلا دو یا سه ساعت راهه از این دور تر ها رو هم داشتم"
..................
_" 25 آکتبر 1988 یک خانواده سه نفره بر اثر تصادف میمیرن گواهی فوتشون توسط این بیمارستان صادر شده میتونم نسخه اصلی گواهی رو ببینم؟ "
+" باید بدونید که ما اجازه دسترسی دادن به همه رو نداریم "
برگه ای رو از جیبش در آورد:"میتونم؟ "
CZYTASZ
[Dark Sleep](L.S & Z.M)
Fanfictionالان زمان مناسبی نبود، زمان مناسبی برای یک دیدار مجدد بعد از پنج سال برای دیدن کسی که جوونه چشم هاش حیات چشمهاتو فراهم میکرد برای دیدن کسی که همیشه برات فرشته بوده جهنم جای مناسبی نبود اون مال اینجا نیست! جهنم جایی برای فرشته ها نداره لری /زیا...