برای آخرین دور ریسه رنگی رو دور درخت کریسمس پیچوند و بعد از گره زدنش با شاخه آهسته دستش و عقب کشید.
خم شد و دکمه کابل رو زد و روشنش کرد..
ریسه ها با رنگ های زرد و نارنجی که دور درخت پیچونده شده بودن،میدرخشیدن و لبخندی رو لبای جونگکوک نشست.سر و صدایی از تهیونگ نبود و اینطور ساکت بودنش باعث تعجب جونگکوک میشد چون معمولا تهیونگ پر سر و صدا بود البته بهتره بگیم همیشه در حال شیطنت بود.!
رایحه اروم و آرامشبخش جفتش و حس میکرد و خیالش از این راحت بود که حال تهیونگ خوبه.
البته اگه تب دو ساعت پیشش و فاکتور بگیریم..!جونگکوک به خوبی بهش رسیدگی میکرد و مراقب جفتش بود! پس احتمال میداد الان تهیونگ خوابیده باشه،قدم هاش و به سمت پله ها گرفت و از پله ها بالا رفت.
در اتاق مشترک خودش و تهیونگ نیمه باز بود و به آرومی هل داد و داخل رفت..
تهیونگ رو دید که رو پاهاش نشسته و با لپ های توپر و کمی سرخش که بخاطر حرارت بدنش بود،کمی آویزون بودن و با دست های ظریفش تو باکس دنبال گشتن چیزی بود..!
انگار متوجه اومدن جونگکوک نشده بود.
جونگکوک بدون اینکه صدایی ایجاد کنه به جفت کیوتش خیره شده بود و حدالامکان سعی میکرد رایحه اش و آزاد نکنه تا تهیونگ متوجهش نشه!تهیونگ با پیدا کردن گوی های رنگی چشماش برقی زد و با ذوق گفت:
"اخجون پیداش کردم!"
گوی هارو توی دستش گرفت و با ذوق بهشون خیره شد و لباش و جلو داد و گفت:
"اوممم باید به جونگکوکی بگم باهم بزاریمشون رو درخت تا قشنگ بشه!"
جونگکوک با لبخند پهنی به کیوتی جفتش زل زده بود و گرگش از خوشحالی زوزه میکشید..!
"جونگکوکی داری دزدکی منو دید میزنی لااقل فورمونت و کنترل کن که من نفهمم..!"
جونگکوک خندید و تکیه اش و از در گرفت و جلو رفت و پشت تهیونگ نشست و دستاش و جلو برد و جلوی شکمش قفل کرد و بوسه ای رو گونه اش گذاشت و گفت:
"ببخشید توله اما این تقصیر توعه که عین کیتن تو خودت جمع شدی و با چیزای کوچولو ذوق میکنی و دل منو میبری!"
تهیونگ ریز خندید و دستاش و روی رون جونگکوک گذاشت و خودش و بالا کشید و روی رون های جونگکوک نشست و گوی های تو دستش و بالا آورد و گفت:
"ببین چقد قشنگن،بنظرت رو درخت بزاریمشون قشنگ میشه؟"
جونگکوک همونطور که به نیم رخ تهیونگ خیره شده بود با چشمای براقش گفت:
"اره عزیزم حتما امتحانش میکنیم!"
تهیونگ با حس نگاه خیره جونگکوک سرش و چرخوند و به جونگکوک خیره شد و لباش و جلو داد و گفت:
STAI LEGGENDO
𝐐𝐮𝐞𝐫𝐞𝐧𝐜𝐢𝐚|✔︎
Storie d'amore«Querencia» "کِرنسیا،یک کلمه اسپانیاییست که به معنای مکان امن است! یعنی هرجایی که احساس امنیت داری! مثل گوشه ای از اتاق یا بغل کسی که دوسش داری! هرجای دنجی که احساس آرامش و امنیت میکنی!" ⌇⌇⌇ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒔𝒐𝒑𝒆...