من جرد پادلکی هستم کسی که عهد بسته برای برای مسیح باشه اما الان به خوبی میدونه که قلب و روحش برای جنسن
وارد سالن اجراء شدیم ، باید راجب حسی که دارم به جنسن بگم ، سرم رو به پایین بود خجالت میکشیدم ، جنسن دستمو گرفت و منو به اتاق رختکن برد و
جنسن : باید لباسه رو بپوشی ، توی مغازه که تنت نکردی ، الآن بپوش که خیلی دیر رسیدیم ، اجراء بدی مال توئه
جرد : اکلز میترسم برای کلیسا بد شه
جنسن : نترس جرد ، بعدشم دیگه به من نگو اکلز باشهدر رختکن رو بستم ، لباس ست کشیشی ام رو در آوردم و لخت و تنها بیا یک لباس زیر مقابل جنسن ایستادم و در حال پوشیدن لباس اسکی ام شدم
میتوانستم نگاه خیره ی جنسن رو روی تک تک نقات بدنم حس کنم ، لباس اسکی رو پوشیدم وجرد : میشه زیپ پشت لباسمو برام ببندی
جنسن آب دهانش را قورت داد به من نزدیک شد و زیپ را بست و بعد مقابلم ایستاد و
جنسن : آماده ایی
...
در ابتدا اعلام کردن جنسن اکلس معروف به عنوان مربی در این مسابقه شرکت کرده ، بعد از کلی مصاحبه وارد وارد زمین شدم ، پرشهای درست و چند وجهی و در آخر رکوردی زدم که تنها ۱۰۰ تا از رکورد جنسن فاصله داشت ، در آخر باید اجراء را تقدیم میکردم ، باید از حسم بهش میگفتم و استرس داشتم ، پرش پنج وجهی و...من به جنسن اشاره کردم ، جنسن چندین بار اطرافش رو دید که مطمئن شه منظورم خودشه و مطمئن شد چرا که به جز او کسی در آن سکوی مربی گری نبود
جنسن با دستانش صورتش را پوشاند
و من با خودم میگفتمجرد : ناراحت شد ،عصبیه ، خدایا من چه کار کردم
آروم آروم به سمت جنسن رفتم، جنسن مقابلش ایستادم و...
✝️🥀✝️🥀✝️🥀✝️🥀✝️🥀
من جنسن اکلس هستم یک عاشق
باید عشقمو به دست بیارم حالا با هر روشی که شدهرکوردش به فقط ۱۰۰ تا با من فاصله داشت، اون فوق العاده است
الان باید اجراء اش رو به عشقش تقدیم کنه یعنی کیه ؟
اون به سمت من اشاره کرد ، یعنی عشقش پشت سر من ایستاده ، وای خدای من ، اون ، اون به من اشاره کرد یعنی عاشقمه ، خدایا مرسی
میخواستم غافلگیرش کنم پس جلوی صورتمو گرفتم تا چهرم منو لو نده
به سمتم اومد
پریدم بغلش و با هم روی زمین یخی افتادیم همه سوت و جیغ میزدند
روش افتاده بودم به دستام تکه دادم تا چهرشو ببینم ، چشمام پر از اشک بودجرد : ببینم ، یعنی تو هم ، تو
با بوسه ایی روی لباش دهنشو بستم و اون رو از حسم با خبر کردم
...
چند روزی گذشت عکس ما توی فضای مجازی منتشر شده بود و یک مقدار برای جرد دردسر درست کرده بود
، من باید برای عکس برداری به سمت تگزاس برم ، دلم نمیاد از جرد دور شم پس باید اونو با خودم همراه کنم
#S_M_H
YOU ARE READING
عشقممنوعه❌Unholy love
Fanfiction📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 کشیشی که عاشق کسی غیر از خدا شد🖤🥀 به نام پدر پسر و روح القدوس... از کلیسا بیرون زدم ... گریه میکردم ، اشک از چشمانم چون آبشاری به پایین میریخت ، نمیتونستم ادامه بدم ، روی زمین نشستم و هق هق میکردم ، پیراهنه کشیشیمو توی تنم...