🌀TiDe.13🌊

244 38 23
                                    

🌀به‌پارت‌سیزدهم‌فیک_جزرومد_خوش‌آمدید🌊

میان همه گشتم و عاشق نشدم من!
تو چه بودی که تورا دیدم و دیوانه شدم من..!(:
💙🦋💙🦋💙🦋💙🦋💙

کلافه طره ای از موهایش که روی پیشانی اش ریخته بود را با نفسی که بیرون فرستاد به اطراف راهی کرد و با نگاهی که خالی از حرف و احساسی بود ، گفت:(خب؟)

امگای پیش رویش به شدت حرص در آور بود و این تهیونگِ مال خورده را اذیت میکرد .
:(بهت گفتم با پولی که ماهیات و فروختی باید حسابت و تسویه کنی ! اینو چجوری بگم که بفهمی امگا؟)

تهیونگ گفت:(من اینجام چون نامجون شی من و آورده ، ماهی میفروشم تا دینم به اون ادا بشه ، حالا هم اگه بهت نمیگم "به تو چه ربطی داره؟" فقط بخاطر نامجونه نه تو!
برو کنار از سر راهم ، اگر هم انتقاد و پیشنهادی نسبت به من داری به نامجون بگو اون خودش متوجهت میکنه !)

جین هیستریک خندید و مچ دست تهیونگ را گرفت :(نامجون؟کی گفته تو حق داری نامجون صداش کنی ، اون برای من...)

:(سلام رئیس خوش اومدین منتظرتون بودم!)
سئوجون دستمال سفیدی که لکه های قهوه ای رنگی را مهمان تنش کرده بود که حاصل خشک شدن خون ماهی های جان باخته بود را به دستانش مالید تا آن ها را تمیز کند .

جین پوزخندی از سر غرور زد و به امگای جوانتر گفت:(دیدی!اینجا همه چیز به من مربوطه تازه وارد ! نه هیچکس و نه نامجون !)

سئوجون جلوتر آمد و تند گفت:(رئیس شما فقط امر کن همین امروز نه اصلا همین الان کاری کنم برای همیشه دمش و بذاره رو کولش و بره این موش کثیفِ خیابونی!)

جین که از مسیح همین را میخواست دستش را از مچ تهیونگ جدا کرد و با دست گذاشتن روی قفسه سینه اش کمی به عقب هولش داد.

صدای دست زدن می آمد ، جین حتی ریتم نوای شادی آلفا را می شناخت چشمانش را بست و قدمی به عقب برداشت .

نامجون به جمع سه نفره شان که پر از تلاطم و آشوب بود رسید و گفت:(فقط سه دقیقه و سی و پنج ثانیه طول کشید تا برم و تور رو از کناره دریا جمع کنم رئیس ، تو همین زمان کوتاه گرد و خاک به پا کردین؟)

جین لب زیرینش را جلو داد و انگشت اتهامش روی سیبل تیرِ صورت تهیونگِ جوان قرار گرفت.
:(اون شروع کرد !)

آلفا بی حوصله دستش را دور شانه امگای کم سن قرار داد و حین اینکه به طرف تخت روانه اش میکرد ، اینگونه گفت:(هنوز بدنت کامل خوب نشده چرا رفتی برای فروختن ماهیا ؟مگه من و سئوجون اینجا نیستیم؟باید بیشتر مراقب خودت باشی و استراحت کنی ، وقتی کاملا مشکلت رفع شد هر چقدر میخوای کار کن و ماهی بفروش و پول در بیار ، هیچکس قرار نیست برات تکلیفی تعیین کنه تهیونگی!)

TiDe🌊Donde viven las historias. Descúbrelo ahora