part 11🤗

3.1K 516 63
                                    


ریدر های عزیزم لطفا قبل خوندن انگشت های
قشنگتون رو بکوبید روی اون ستاره و کامنت هم
فراموش نشه ..
ای لاو یو 🥰

.
.
.

( + جیمین
× جونگکوک
$ مادر جونگکوک ( جی هیون)
٪ پدر جونگکوک ( جانگسوک )
& مادر جیمین ( یونگ ئه )
£ پدر جیمین ( جونگ هیون )
÷ لیسا
= یونا
€ هیون بین
^ شین هه
# مینهو
* یو جونگ
~ لیجانگ )

_________________________________________

یونا با استرس دور هال خونه می‌چرخید
دیروز مادرش رو همونجا پیاده کرد و خودش برگشت خونه، نتونسته بود چشم رو هم بزاره
از طرفی هم ناله های جونگکوک کمتر شده بودن و این یعنی اینکه داره دوره راتش تموم میشه
وقتی از راه رفتن خسته شد روی کاناپه نشست و پاهاش رو مدام تکون میداد

با صدای باز شدن در توجهش جلب شد
به سمت در برگشت و مادرش رو دید که داره سمت کاناپه میاد
مادرش کنارش نشست
نگاه خیره یونا بلاخره کار خودش رو کرد و مادرش بلاخره بهش نگاه کرد

$ میخوای تا ابد بهم زل بزنی ؟

یونا دیگه طاقت نیاورد: چی شد مامان تعریف کن
جیمین چطور بود ؟ چی کار کردین؟ چی شد؟

$ تو وصف جیمین فقط میتونم یک کلمه بگم
عالی،اون عالی بود. حتی فکرش رو نمی‌کردم همچین پسری باشه وقتی رفتم خونشون اول یونگ ئه منو نشناخت ولی یکم که باهاش حرف زدم یادش اومد  باهم حرف زدیم و خوشبختانه یونگ ئه انقدر حرف واسه گفتن داشت که اصلا از کنارم جم نخورد
جیمین تنهایی تمام کارا رو انجام داد
دستپختش عالی بود بهترین بود همچی تموم
ولی...

تمام لبخند یونا با ولی گفتن مادرش و قیافه غمگینش محو شد: ولی ؟

$ اون یه امگا با قدرت بدنی ضعیفه و مناسب الفا های قدرتمند نیست،
چه بخواد چه نخواد نمیتونه نیاز های جونگکوک رو بر طرف کنه

= مامان زندگی مشترک که همش به رابطه جنسی نیست

$ درسته ولی یک بخش بزرگیش رو تشکیل میده یونا اینو یادت باشه، تماس فیزیکی و رابطه جنسی ذوج  رو به هم نزدیک میکنه

= جیمین ضعیف نیست، جونگکوک بیش از حد دوسش داره پس باهاش مشکلی نخواهند  داشت

جی هیون با خستگی به یونا نگاه کرد: جیمین خیلی مهربون بود، انقدر رفتارش تو خونه خوب بود که
برای اولین بار دلم خاست یه عروس مثل اون داشته باشم، ولی شین هه هم اول مثل جیمین بود
همگیمون گول ظاهر خوبش رو خوردیم
من فقط نمیخوام اشتباه قبلم رو تکرار کنم همین

یونا دستش رو روی دست مادرش گذاشت: بهتون اطمینان میدم از انتخاب جیمین پشیمون نمیشید

جی هیون لبخند زد و متقابلا دست ظریف دخترش رو فشرد : پس اگر تو میگی حتما اون جونگکوک رو خوشبخت میکنه، به زودی میریم خاستگاریش

الفای عاشقWhere stories live. Discover now