part 30☺

2.3K 331 42
                                    

ریدر های عزیزم لطفا انگشتای قشنگتون رو بکوبید رو
اون ستاره و کامنت هم فراموش نشه
مرسی😘

بچه ها یه بوک معرفی فیک های کوکمین
پابلیش کردم اگر دوست دارین بهش سر بزنین
.
.
.

(+ جیمین
× جونگکوک
$ مادر جونگکوک ( جی هیون )
٪ پدر جونگکوک ( جانگسوک )
& مادر جیمین ( یونگ ئه )
£ پدر جیمین ( جونگ هیون )
÷ لیسا
= یونا
€ هیون بین
^ شین هه
# مینهو
* یو جونگ
~ لیجانگ )

________________________________________

& جیمینا پسرم موهاتو میخوای چه رنگی کنی؟

جیمین متعجب گفت: باید رنگ کنم؟

& آره دیگه فردا نامزدیتِ،
تا جایی که میدونم هم من هم همه امگا های
فامیلمون همشون روز نامزدی و ازدواج
موهاشونُ رنگ کردن ولی تو اصلا شوقشو نداری

جیمین با لبای جلو اومده
به موهاش دست زد و یه دسته از موهاشو
بین دستاش گرفت

+ اگر زشت شم چی؟

& پسر من همه جوره خوشگلِ،
اگر دوسش نداشتی دوباره میتونی رنگ قهوه ای
کنی

جیمین لپاش سرخ شد و
سرشو پایین انداخت..
یونگ ئه با تعجب به جیمینی که خجالت
کشیده بود و سر به پایین داشت نگاه کرد

& چت شد ؟

جیمین با لبخند گفت: ازم تعریف کردی..
خیلی حس خوبی داشت

یونگ ئه خندید و جیمین رو بغل کرد:
مگه من ازت تعریف نمیکردم قبلا؟

+ خیلی کم

& واسه این بود که نمیخاستم
مغرور یا لوس بشی.. هروقت که لازم بود
ازت تعریف میکردم

جیمین هم مادرشو بغل کرد..
روی تخت یه نفره جیمین دراز کشیدن و
همینطور تو بغل هم موندن

& نگاش کن ، تو کِی انقدر بزرگ شدی و من
نفهمیدم؟ هنوزم باورم نمیشه
داری نامزد میشی، اونم نامزد یه الفای فرمانده..
میدونم کنارش خوشبخت میشی جیمین
پس دلواپس نیستم، یه شوهر خوب،
یه مادرشوهر مهربون که از قضا
دوست صمیمی من دراومد..
یه عالمه پشتیبان داری دلم قرصِ

+ مامان من گریم میگیره ها

& گریه واسه چی؟ تو باید خوشحال باشی
پسر لوس من

جیمین بیشتر سرشو توی بغل
مادرش فرو کرد..
با تمام وجود عطر خوش بوی مادرش رو بو کشید..
بوی سیب تمام ریه هاشو پر کرد..
به نظرش مادرش خوشبوترین امگای روی زمین بود..
انقدر که اون رایحه باعث آرامش تو وجودش میشد
که حد نداشت..
حسی مثل اینکه تو خونه اَمن خودشِ

الفای عاشقWhere stories live. Discover now