بعد از شام تهیونگ به اتاقش برگشت
فقط منتظر بود لوسیفرو ببینه تا یه بلایی سرش بیارهدر اتاقشو باز کرد و لوسیفرو تو کمد لباساش دید
از شوک در اومد سریع در اتاقشو بستته : به چه حقیی به لباسام دست میزنیی بی ادبببب
کوک سرشو از تو کمدش اورد بیرون و نگاش کرد
خنده ایی کرد
کوک : شکم کوچولوت سیر شد؟ته : خیلی خوشت میاد اذیتم کنی اره؟؟؟
کوک دستاشو پشتش برد و متفکر به سقف اتاق تهیونگ خیره شدکوک : هووممم... عصبی کردن کوچولوها خیلی کیوته
ته که حرصی شده بود مشت کوچولوشو اماده کرد تا تو صورت خوش تراش اون شیطان عوضی بکوبه و درس درست و حسابی بهش بده که جونگ کوک سریع جاشو عوض کرد
انقدر این صحنه سریع اتفاق افتاد که تهیونگ فرصت حفظ کردن تعادل خودشو نداشت و با سر تو زمین فرود اومد
اخ ارومی گفت و دستاشو رو زمین گذاشت و خودشو بلند کرد
حالا پوزیشن داگ استایلی داشت
رفت بلند شه سنگینی رو کمرش حس کردجونگ کوک رو کمر تهیونگ نشست
کتابی از کمد تهیونگ کش رفته بود رو باز کرد و بی حوصله عکسای کتابو میدید بفهمه داستان اون کتاب چیهته : اییی پاشو کمرم درد گرفتتت
کوک : میخواستی نیوفتی زمینته : ولی این منصفانه نیست .... من نتونستم تعادلمو حفظ کنم و ...
کوک سریع از رو کمر تهیونگ بلند شد و جلو صورتش رو نوک پاهاش نشست
کتابو پرت کرد یه گوشه و با جدیت دست راستشو زیر چونه پسر کوچیک تر گذاشت و یکم گونه های نرمشو فشار دادکوک : فکر میکنی دیگران براشون مهمه؟؟ اینکه تو چه حسی داری ؟ اینکه چطور داری با سن کمت سنگینی زندگی رو تحمل میکنی؟
با عصبانیت تو صورتش غرید : میخوای همینجوری خار و زلیل باشی و صبر کنی تا من بلند شم؟؟؟ یکم از خودت قدرت نشون بده تهیونگ
صورت تهیونگو ول کرد و بلند شد
تهیونگ با چشمای براق نگاش کرد
اروم کمر دردمندشو زمین گذاشت و نشست رو زمین
به لوسیفرش خیره شد
اون... اون واقعا به فکرش بود؟کوک بعد اینکه ایستاد به نقطه ایی خیره شد
دستاشو تو جیبش کردکوک : تهیونگ تو ادم با ارزشی هستی ... باید قوی باشی ... هیچ وقت سعی نکن که کسی زمینت زد روت سوار شه و ازارت بده
هرکی این کارو کرد تو هم بزن تو دهنش
YOU ARE READING
✨ Salvation
Romanceکاپل : kookv ژانر : Smut,Fantasy,Romance داستان راجب پسر بچه ایی به اسم تهیونگه که خدایان بهشت اون رو به عنوان پادشاه اینده سرزمین بهشت معرفی کرده اند کی فکرشو میکرد که لوسیفر ، پادشاه جهنم از این موضوع بسیار عصبی بشه و به فکر نابود کردن اون بچه با...