اهنگ him & i
تهیونگ نگاهشو از غروب افتاب گرفت و جونگ کوک نگاه کرد
اون هم مثل خودش محو زیبایی بودلبخندی به چهره جونگ کوک زد
اروم به دستای کشیده جونگ کوک نگاه کردوسوسه لمس اون دستا وجودشو قلقلک میداد
دستشو جلو برد و اروم انگشتای دست جونگ کوکو لمس کرد
دستشو محکم گرفتجونگ کوک از خلا در اومد و با شتاب به تهیونگ خیره شد
ته با یه لبخند زیبا به غروب خیره بودجونگ کوک دست ته رو ول کرد و با دودلی به ته نگاه کرد
کوک : تهیونگتهیونگ با تعجب به کوک نگاه کرد
کوک سریع صورت ته رو گرفتکوک : امروز وقتتو بهم بده ... میخوام یه جایی ببرمت
ته : و... وا وایسا ببینم چی؟
کوک سریع دست ته رو محکم گرفت همراه خودش کشیدته : جونگ کوک کجا داریم میریم؟
کوک حرفی نزد به راهش ادامه داداطرافو نگاه کرد چشمش به یه موتور افتاد
سریع به سمت موتور مشکی رفت و نشست رو موتورکوک : تهیونگ سوار شو تا صاحبش نیومدههه
ته : ولی این دزدیههه جونگ کوککککوک : مننن لوسیفرمم فکر کردی این چیزا برام مهمه؟؟
تهیونگ به جونگ کوک نگاه کرد ... اونم با تعجب
رسما یادش رفته بود اون لوسیفرهدید صاحب موتور با عصبانیت داره میاد سمتشون
سریع پشت جونگ کوک نشستکوک : محکم منو بگیر
تهیونگ سریع دستاشو دور کمر کوک حلقه کرد
سرشو با ترس به کمر کوک فشار دادسریع گاز داد از اونجا دور شدن
جونگ کوک شروع کرد خندیدن
کوک : دیدی ترس نداره؟ همین میدزدی در میری راحت بهترین چیزارم داری... بهتر از این مگه میشه؟ هوم؟ته دستاشو دور کمر کوک شل کرد
اروم چشماشو باز کرد به جلو نگاه کردباد خنک به صورتش میخورد و موهاشو تو اسمون میغلتوند
لبخندی زد ...ته : اره .... خیلی باحاله
کوک : همینجوری هم میریم برات لباس بگیریمته : میتونیم بریم خونه چرا دزدی اخه؟؟
کوک اهی کشید
کوک : پول داری؟
ته : اممم... نهکوک به سمت ته برگشت و پوزخندی زد و گفت : پس باید دست به کار شیم
YOU ARE READING
✨ Salvation
Romanceکاپل : kookv ژانر : Smut,Fantasy,Romance داستان راجب پسر بچه ایی به اسم تهیونگه که خدایان بهشت اون رو به عنوان پادشاه اینده سرزمین بهشت معرفی کرده اند کی فکرشو میکرد که لوسیفر ، پادشاه جهنم از این موضوع بسیار عصبی بشه و به فکر نابود کردن اون بچه با...