با حس کردن نور خورشید رو چشماش ، چشماشو باز کرد
به اطراف با گُنگی نگاه کرد
بعد از به یاد اوردن شب گذشته لبخندی زداروم سرشو سمت چپ حرکت داد و پشت عضله ایی و لخت جونگ کوکو دید که پتو تا کمرشو پوشونده
لبشو با ذوق گزید و اروم از پشت جونگ کوکو بغل کردنفس عمیقشو تو گردن جونگ کوک خالی کرد و شاهد لرزیدن جونگ کوک تو خواب شد
نخودی خندید دوباره پشت گردنش فوت کردیهوی جونگ کوک چرخید و رو تهیونگ خیمه زد
چشمای پف کردنشو باز کرد
موهای شلخته و سیاهش رو صورتش ریخته بودلبخند جذابی زد و با صدای بمش گفت : یه کیتین کوچولو داره شیطونی میکنه اره؟؟
تهیونگ خنده شیرینی کردو گفت : بیدار شو دیگه خوابالو
کوک تک خندی کرد و گونه تهو گاز گرفت
ته جیغی کشیدته : نکنننننن (خنده) ... کوککک
یهو در اتاق باز شد
تهیونگ از هولش با پاش جونگ کوک لخت مادر زادو پرت کرد رو زمین
سریع پتو رو جلو پایین تنش گرفت به در خیره شد و قامت رعنای نامجونو دیدنام : ته چرا اول صبحی جیغ میزنی ترسیدم عه
چشمش به بدن ته افتاد
نام : باز لخت خوابیدی؟ته که از شوک نمیتونست حرف بزنه گفت : ا... اره اره
اب دهنشو قورت دادنام سری تکون داد
ته بوی سوختی حس کرد و صورتش توی هم جمع شد و گفت : اییففف نامجون این چه بوییه؟نام خنده خجالتی کرد و گفت : خواستم پنکیک درست کنم ولی میدونی.... نمیدونم چیشد سوخت اره...
ته قهقهه زد
ته : خودم میام درست میکنم برو بیروننامجون با لبخند خجالتی و شرمساری رفت بیرون
جونگ کوکم غیب شده بودتهیونگ مثل جت پرید یهو کمرش درد گرفت افتاد رو تخت
ته : فااااااکککککک
دستشو رو کمرش گذاشت و با هر بدبختی بود پاشد رفت لباساشو پوشیدبا خنده رفت تو اشپزخونه و به اشپزی نامجون نگاه کرد
کل کابینتا همه اردی بود
اهی کشید و پارچه خیس گرفت تمیز کنهنام : من طی میکشم
سریع طیو مرطوب کرد و رو زمین کشیدنام : ته یه سوالی دارم
ته : هوم؟
نام : چرا دیشب داشتی ناله میکردی؟ته دستش خشک شد چشماش گرد شد
با شتاب برگشت سمت نامجون و گفت : انقدررر صدام بلند بودددد؟؟؟
YOU ARE READING
✨ Salvation
Romanceکاپل : kookv ژانر : Smut,Fantasy,Romance داستان راجب پسر بچه ایی به اسم تهیونگه که خدایان بهشت اون رو به عنوان پادشاه اینده سرزمین بهشت معرفی کرده اند کی فکرشو میکرد که لوسیفر ، پادشاه جهنم از این موضوع بسیار عصبی بشه و به فکر نابود کردن اون بچه با...