اهنگ copycat از billie eilish
با خجالت از موتور جونگ کوک پیاده شد
کنار جونگ کوک وایساد و گفت : خیلی خوش گذشت ... ممنون که نجاتم دادی ... اگر تو نمیومدی معلوم نبود من الان چطوری بودم ...کوک لبخند جذابی زد با دستای عضله اییش دستای ظریف و زیبای تهیونگو تو دستاش گرفت
کوک : نیازی به تشکر نیست ... من همیشه کنارتم و هروقت بهم نیاز داشتی جلو اینه وایسا و صدام کن ... زود میام پیشت
ته لبخندی زد و دستای جونگ کوکو گرفت
اب دهنشو قورت داد و اروم سرشو جلو برد و گونه جونگ کوکو بوسیدلبخند جذابی به کوکه میخ شده زد و سریع سمت در اپارتمانش رفت
برای کوک دستی تکون داد و با کلیدش وارد اپارتمان شد
سریع سمت اسانسور رفت و با ذوق طبقه ۱۲ رو زد که بره خونشونوقتی رسید سریع پیاده شد و دوید سمت خونش
لب پایینشو گزید ... لبای جونگ کوکو رو همین لباش حس کرده بودلباش ... حس داغی جهنمو میداد
به همون اندازه داغ و تحریک کنندهسریع رفت داخل و درو بست
به پشت به در تکیه داد و چشماشو بست و لباشو گزیدپاهاشو بهم فشار داد .. هنوزم حسش میکرد
جیمین : دیر کردی
با اخم رو مبل نشسته بود و کتابشو میخوند
ته از خلصه تفکراتش اومد بیرون و به جیمین نگاه کرد و چشم غره رفتته : چیه؟ تازه ساعت ۱۰ شبه ... جرم نکردم که بیرون بودم داشتم میگشتم با دوستم نامجون
جیمین نگاهی به ته کرد
جیمین : اها... پس با نامجون داشتی میگشتی اره؟ته پوفی کرد و چشم غره دیگه ایی رفت
ته : اره که چی؟؟ نمیتونم با دوستام بگردم؟جیمین از جاش بلند شد و به در اتاق تهیونگ نگاه کرد
نامجون از اتاق تهیونگ اومد بیرون و با دلسوزی به ته نگاه کردته نفسش برید...نامجون؟؟ نامجون اینجا چیکار میکرد؟
ضربان قلبش رفت بالا به جیمین نگاه کردجیمین : دروغ خوبی نبود تهیونگ ... بهم بگو کجا بودی من باهات نه دعوا دارم نه چیزی فقط ازت واقعیتو میخوام
ته عصبی شد و نگاه تندشو داد به جیمین و گفت : کههه چییی؟؟ منو ببری پیش مشاور یا تیمارستان بستری کنییی؟؟؟ چون فکر میکنی من روانیمم؟؟
جیمین اخمی کرد و گفت : من نمیگم تو روانی هستی .. من باورت میکنم فقط بهم بگو چیشده؟؟
ته خنده عصبی کرد و گفت : تو چیه منیی؟؟ مادرمی پدرمی چیه منیی؟؟ اونا که رفتن ته خاک منو گذاشتن تو این دنیای پستتت و اشغالی که هیچیییی سر جاش نیست و تو هم که هعییی بهم میگی روانیییی
YOU ARE READING
✨ Salvation
Romanceکاپل : kookv ژانر : Smut,Fantasy,Romance داستان راجب پسر بچه ایی به اسم تهیونگه که خدایان بهشت اون رو به عنوان پادشاه اینده سرزمین بهشت معرفی کرده اند کی فکرشو میکرد که لوسیفر ، پادشاه جهنم از این موضوع بسیار عصبی بشه و به فکر نابود کردن اون بچه با...