p11

329 70 21
                                    

(کاور استایلشون تو مهمونی)

تهیونگ با لبخند خوشگل مستطیلی شکلش ازم تشکر کرد.واقعا من حاضرم برای کیوتی تهیونگ جون بدم...
____

•WRITER POV•

از ماشین پیاده شد و در طرف تهیونگ رو باز کرد.دستش رو دراز کرد تا به پسر کوچکتر کمک کنه تا از توی ماشین بیرون بیاد.
تهیونگ دستاش رو توی دستای بزرگ جانگ‌کوک قفل کرد و از ماشین پیاده شد.
جانگ‌کوک در ماشین رو بست و بعد از دادن سوییچ به نگهبان کنار اسکله،بطرف کشتی بزرگی که بردارش تولدش رو اونجا برگزار میکرد رفت.

به روی تخته ای که تا کشتی بزرگ و مجللش امتداد داشت پا گذاشت.
قبل از وارد شدن به کشتی رو به پسر کنجکاو کنارش کرد و گفت:
_دستت رو دور بازوم حلقه کن و از من دور نشو و نوشیدنی الکلی هم نخور.
تهیونگ با چشمای کنجکاو پاپی شکلش به جانگ‌کوک نگاه کرد و باعث بالا رفتن ضربان قلب مرد شد.تهیونگ دهان باز کرد تا سوالی بپرسه ولی پشیمون شد و دهنش رو مثل ماهی بست.
جانگ‌کوک با فهمیدن اینکه پری کوچولوش سوال داره گفت:
_بپرس.
_نوشیدنی الکلی چیه؟!
درسته!پری کوچولو کنارش تا حالا الکل نخورده.
_نوشیدنی الکلی یک‌چیز بد هست که نباید بخوری.اصلا هر چی من بهت دادم بخور از کنار من تکون نمیخوری.
تهیونگ سری به معنی تایید تکون داد.
تهیونگ دستش رو دور بازوی جانگ‌کوک حلقه کرد.

وارد کشتی شدند.تهیونگ با دهان باز کل کشتی رو نگاه میکرد،کشتی جانگ‌کوک زیادی بزرگ و مجلل هست!
جانگ‌کوک دهان باز تهیونک رو که دید خندید و با شیطنت گفت:
_خوشت اومد؟میخوای داشته باشیش؟
تهیونک همونطور که کل کشتی رو زیر نظر گرفته بود گفت:
_آره این کشتی قشنگ ترین و بزرگترین کشتی هست که تا بحال دیدم.
بعد سرش رو بطرف جانگ‌کوک چرخوند و گفت:
_آره دوست دارم داشته باشمش،ولی نمیشه!این کشتی صاحب داره مطمئنم صاحبش دوست نداره کشتیش رو به کسی بعده بعلاوه من که پول ندارم.

جانگ‌کوک نیشخندی زد و گفت:
_صاحبش منم و حاضرم بدمش به تو پری کوچولو ولی یک شرط داره!
تهیونگ با تعجب به خرگوش عضله ای کنارش نگاه کرد و با لحن شگفت زده ای گفت:
_این کشتی مال توعه کوکی؟!
جانگ‌کوک لبخندی به چشمای پر ستاره تهیونگ زد و گفت:
_آره.
تهیونگ با فهمیدن اینکه مدت زیادیخ با دهان باز به جانگ‌کوک زلل زده پس سریع خودش رو جمع کرد و سعی کرد با وقار باشه.مدرسه که میرفت بهشون یاد میدادن که همه جا با وقار رفتار کنن و تهیونگ هیچوقت اون درس مسخره با اون معلم زشت و بد اخلاقش رو یاد نگرفت؛ولی الان دوست داشت توی چشم جانگ‌کوک خوب بنظر بیاد پس سعی زیادی میکرد تا با وقار و متانت رفتاد کنه ولی محض رضای خدا اون رفتار های با وقارانه که بهشون یاد میدادن کاملا با شخصیت شیطون و کمی هم مظلوم و خجالتی تهیونگ فرق داشت.تهیونگ یک شیطان واقعی بود این رو فقط خانوادش میدونستند.یک شیطان وحشی که دنبال قلب جئون جانگ‌کوک هست.

𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥 𝐁𝐥𝐮𝐞|𝐤𝗼𝗼𝐤𝐯|Where stories live. Discover now