P12🔞

437 75 18
                                    

_فاک می ددی

____________

SMUT🔞(البته میدونم هیچکدوم به هشدار توجهی نمیکنید ولی خواستم گفته باشم)

جانگ‌کوک با شنیدن اون جمله از تهیونگ متعجب بهش زل زد.پسر کوچیکتر خودش رو بیشتر به جانگ‌کوک چسبوند و این باعث سخت شدن گوشت وسط پاش شد.

جانگ‌کوک دوست نداشت وقتی تهیونگ مست هست باهاش بخوابه.اون معتقد بود که اینکار چیزی از تجاوز کم نداره؛ولی فاک تهیونگ با چشماش داشت التماس میکرد تا بفاک بره.
تهیونگ لب های وسوسه انگیزش رو باز کرد و همونطور که به جانگ‌کوک چسبیده بود گفت:
_میخوام از اون بازی هایی که توی تلویزیون دیدم انجام بدیم.

بعد از حرفش سریع لب های سرخش رو لب های پسر مقابلش چسبوند و شروع کرد به خوردن اونها.
جانگ‌کوک با این حرکت پری کوچولوش مقاومتش شکست.اون لب های آلبالویی رو توی دهنش کشید.همونطور که داشت پسر رو میبوسید بطرف تخت رفت و از پشت تهیونگ رو روی تخت انداخت.

با کمبود نفس از تهیونگ جدا شد.لباس پسرک رو سریع در اورد و دوباره شروع کرد به بوسیدن تهیونگ.تمام حرکات پسر کوچیکتر نشان از بی تجربگیش میداد و این باعث لبخند جانگ‌کوک میشد.

میون بوسه لب های تهیونگ رو گاز گرفت.تهیونگ دهانش رو برای ناله باز کرد،جانگ‌کوک از این فرصت استفاده کرد و زبونش رو به داخل اون حفره داغ فرستاد.با زبونش همه جای اون حفره رو‌ مزه میکرد و در آخر با مکیدن زبون تهیونگ از اون آلبالو های سرخ دل کند.

به کمک تهیونگ پیرهنش رو در اورد.تازه تونسته بود به بدن سفید تهیونگ نگاه بکنه.با دیدن اون ترقوه های برجسته و نیپل های صورتی مثل یک ببر گرسنه بهشون حمله کرد.

اول ترقوه و گردن تهیونگ اونقدر مکید که به رنگ ارغوانی در اومد.تهیونگ دیگه نتونست تحمل کنه و ناله های بهشتیش رو آزاد کرد.جانگ‌کوک با شنیدن ناله های زیبای پری آبیش نیپل هاشو به دهن کشید.

کم‌کم به شکم تهیونگ رسید.شکم نرم پنبه ای تهیونگ رو محکم گاز گرفت که صدای ناله دردناک تهیونگ بلند شد.بعد از ارغوانی کردن شکم تهیونگ از بدن پسرک دل کند.
شلوار و باکسر تهیونگ‌ رو باهم در اورد؛که چشمش به رون های توپر پسر افتاد.اون رون های سفید داشتند برای مارک شدم التماس میکردن.سرش طرف رون تهیونگ برد و اونجا رو هم انقدر مکید که به رنگ ارغوانی در اومد.

_بدنت وسوسه انگیزه بیبی بوی.
تهیونک با شنیدن اون کلمات از دهن جانگ‌کوک بیشتر تحریک شد و ناله بلند کرد و گفت:
_درد میکنه ددی.
جانگ‌کوک نیشخندی به وضع تهیونگ زد.
شلوارش رو در اورد و دوباره روی تهیونگ خیمه زد.دوتا انگشت وسطش رو طرف دهن تهیونگ برد و کنار گوشش لب زد:
_خوب خیسشون کن بیبی بر.
تهیونگ با برخورد نفس های داغ ددیش به گوشش ناله ای کرد و دست هاش رو توی دهنش برد.

𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥 𝐁𝐥𝐮𝐞|𝐤𝗼𝗼𝐤𝐯|Where stories live. Discover now