Part 3

272 37 13
                                    

امروز فیلمبرداری داشت.بعد از اینکه دوش کوچیکی گرفت،عطر مورد علاقش رو زد و بعد از برداشتن سوئیچ ماشینش به سمت محل فیلمبرداری راه افتاد.
بعد از اینکه با همه دوستاش ملاقات کرد و به همشون سلام کرد،رفت پیش کارگردان،دوست صمیمی و دونسنگش.*
جونگکوک : حالت چطوره؟
یونگی : خوبم.امروز با کی فیلمبرداری دارم؟
جونگکوک : با یه پسر..فیلمنامه درمورد دوتا برادر ناتنیه.
یونگی : گی؟
جونگکوک : اره...مشکلی که نداری؟
یونگی : معلومه که نه..یجوری میگی انگار تاحالا انجامش ندادم.
جونگکوک : انجام دادی ولی خب...ایندفعه فرق داره.
یونگی : منظورت چیه؟
جونگکوک : تهیه کننده گفت باید از بازیگری که خودش میگه استفاده کنیم
یونگی : خب مشکلش کجاست؟
جونگکوک : هیونگ...اون بازیگر جِی هستش.
*با اسمی که جونگکوک گفت بدنش لرزید*
یونگی : چی؟ من باید با جِی پورن بازی کنم؟
جونگکوک : اره
یونگی : امکان نداره.
جونگکوک : هیونگ احمق نباش.پول خوبی میده.
یونگی : برام مهم نیست..امکان نداره من با اون مرتیکه مغرور تاخیری فیلم بازی کنم.
جونگکوک : اما هیونگ
یونگی : بگرد دنبال یه بازیگر دیگه.
جونگکوک : تهیه کننده تورو انتخاب کرده..نمیدونی چه پولی پیشنهاد داده.
*این چیزی نبود که یونگی راحت قبولش کنه..ولی اون شدیدا به پول نیاز داشت..داشت فکر میکرد...*
جونگکوک : داره میاد..حداقل باهاش حرف بزن.لطفا.
*دستشو گذاشت رو شونه یونگی...یونگی چرخید سمتش و نگاهشون توهم قفل شد.*
جِی : سلام شوگا.من هیچوقت فکر نمی‌کردم پروژه مشترک داشته باشیم.توچی؟خوشحالم که دوباره دیدمت.
*دستشو به سمتش دراز کرد..یونگی فقط به دستش زل زده بود..با ضربه‌ای که جونگکوک بهش زد چشماشو چرخوند و دست جِی رو گرفت.*
جِی : نظرت چیه که تنها حرف بزنیم؟
جونگکوک : به نظر فکر خوبی میاد..شوگا!میشه یه لحظه باهات حرف بزنم؟
*جِی رفت و یونگی تا آخرین لحظه با نفرت به رفتنش نگاه میکرد*
جونگکوک : هیونگ
یونگی : نه
جونگکوک : مگه نگفتی اجاره خونت عقب افتاده؟ با این پول میتونی حتی چند ماه اضافه تر هم پرداخت کنی..
یونگی : جونگکوک....یادت باشه فقط بخاطر پولشه.نه هیچ چیز دیگه‌ای
جونگکوک : نزار با حرفاش اعصابتو خورد کنه هیونگ
*یونگی رفت جایی که جِی نشسته بود و کنارش نشست.*
جِی : فیلمنامه رو خوندی؟
یونگی : من همش یه ربع هم نشده که رسیدم.
جِی : toy sex داره.
*یونگی پوزخند زد*
یونگی : اینکه مشکل من نیست..تو باید نگران باشی.
جِی : چرا فکر کردی من باتم میشم؟
یونگی : نکنه توقع داری من باتم بشم؟
جِی : باتم بودن خیلی بهت میاد.
*یونگی عصبی بود ولی حتی یه لحظه هم پوزخند روی لبش از بین نمی‌رفت.*
یونگی : اوه جدی؟ ولی من دارم تورو تصور می‌کنم.. درحالی که داری با یه دیلدو خودتو به فاک میدی...اوههه حتی فکر بهش هم سختم میکنه.
جِی : دهن کثیفتو ببند تا خودم دست به کار نشدم.
یونگی : چجوری میخوای انجامش بدی؟ اصلا میتونی؟
جِی : میتونم فرو بردن دیکم تو حلقت رو امتحان کنم.
یونگی : خب بخاطر گلوی گرم من.به احتمال نود درصد همون لحظه میای.اوه!!ببخشید..یادم نبود تو از تاخیری استفاده می‌کنی.
جِی : خفه شو...تو باتم میشی و ما این فیلم رو به بهترین نحو ظبط میکنیم.
یونگی : چرا من..میتونی تو باتم باشی و مطمئنم این فیلم بهتر هم میشه.
جِی : من تاحالا باتم نبودم..ولی تو بودی مگه نه؟ اولین فیلمی که بازی کردی رو میگم.
*یونگی نفس عمیقی کشید.*
یونگی : فکر کردی اینجوری عصبیم میکنی؟ من خیلی وقته گذشته رو فراموش کردم.
جِی : اوه جدی؟ ولی تو اسمی که من بهت گفتم رو به عنوان اسم هنری انتخاب کردی..یونگی شی....

my favorite porn star ( Hopegi )Where stories live. Discover now