پارت هفدهم(اسمات)

601 34 1
                                    

از سالن خارج میشیم و دقیقا نمیدونم کجا میریم ولی میدونم که جای خوبیه. به طبقه سوم میرسیم و دراکو به سمت راهرویی می‌پیچه که من تا الان متوجه اون راهرو نشده بودم ، به انتهای راهرو که میرسیم دراکو دستشو روی دیوار قرار میده و چشماشو میبنده ، ناگهان دیوار کنار میره و اتاقی نمایان میشه.
وارد اتاق میشم و با تعجب به در و دیواراش نگاه میکنم دیوارای اتاق به رنگ خاکستری بودن و یه مبل و تخت کوچیک به رنگ سبز تیره و سفید توی اونجا بود.
درا اینجا..اینجا کجاست؟
+یه جورایی میشه گفت اتاق مخصوص من. یه روز که خیلی حالم بد بود و داشتم توی راهرو ها پرسه میزدم پیداش کردم.
کتمو از تنم در میارم و خودم و روی تخت پرت میکنم.
+هری به نظرم توری که تو خودتو پرت کردی تخت ممکنه بشکنه.
چیزی نمیگم و فقط به دراکو نگاه میکنم که اروم قدماشو به سمت من برمیداره....به تخت میرسه و به سمتم خم میشه و روم خیمه میزنه...اروم دستاشو توی موهام فرو میکنه و نگام میکنه.....
+ولی مهم نیست چون اینجا از این به بعد علاوه بر اتاق من اتاق توهم هست و....
با کوبوندن لبام روی لباش مانع این میشم تا حرفشو کامل کنه. دستامو دو طرف صورتش میزارم و به خودم نزدیک ترش میکنم.
لباشو از لبام جدا میکنه.
+فک نکنم اگه امشب به خوابگاهامون نریم مشکلی پیش بیاد.
بهش لبخند میزنم و سرمو به نشونه تایید تکون میدم. با تایید من دراکو محکم تر به بوسیدنم ادامه میده و لبام و محکم میمکه. اون لعنتی میدونست چطوری من و به حد جنون برسونه و لبامو به بازی میگیره. اروم از لبام جدا میشه و به سمت گردنم میره کیس مارک هایی روی جای جای گردنم میزاره و در همین حین دونه دونه دکمه های پیرهنم رو باز میکنه و زبون داغشو دور نیپلام میکشه با این کارش اه خفیفی میکشم و دراکو شروع مک زدن نیپلم میکنه دیگه نمیتونم تحمل کنم پس سر دراکو به بالا میکشم و لباشو بین لبام میزارم. دراکو پایین تنش که حالا حتی برامدگیش از روی شلوارشم معلوم بود رو بین پاهام میکشه و با حس کردن دیک هارد شده دراکو که خودمم الان دست کمی ازش نداشتم لبای دراکو عمیق تر میبوسم.
پیرهن دراکو خیلی سری از تنش در میرم و شروع میکنم به بوسیدنش و کیس مارک گذاشتن روی سینش.
دراکو در یه حرکت شلوار و باکسرمو از پام در میاره و دیکمو توی دستش میگیره و اروم شروع به حرکت دادن دستش روی دیکم میکنه و سرشو توی گردنم فرو میبره و گردنم و میمکه. سرمو به سمت عقب میبرم و چشامو میبندم اون دقیقا میدونست باید باهام چی کار کنه تا من و دیوونه کنه با حرکات دست دراکو و مک هاش روی گردنم زیاد طول نکشید که با اه نسبتا عمیقی روی شکمش خودمو خالی کردم.
چند دقیقه فقط به دراکو که توی تاریکی شب داشت میدرخشید نگاه کردم تا نفسم منظم بشه.
به سمت گردنش رفتم و شروع به مکیدن گردن سفید و خوردنیش کردم.
دراکو دستشو سمت شلوارش برد و سعی میکرد با یه دست بتونه اونو از پاش در بیاره ولی با کشیدن زبون داغم روی لباش حواسشو پرت میکنم.
بالاخره شلوارشو از پاش در میاره و دستشو روی سینم میزاره و آروم به عقب هولم میده پاهامو از هم باز میکنه و خودشو بینشون قرار میده آروم دیکشو که الان یکمیم خیس شده رو واردم میکنه هنوز نصف دیکشم واردم نشده که چشمامو محکم میبندم و لبامو روی هم فشار میدم تا صدایی ازم در نیاد دراکو لباشو روی لبام میزاره و خیس میبوسه و دیکشو بیشتر واردم میکنه چند دقیقه تو همین حالت میمونه تا به دیکش که داخلمه عادت کنم و بعدش شروع میکنه اروم ضربه زدن ضربه هاشو تند تر و تند تر میکنه و بعد مدت کوتاهی داغی درونم احساس میکنم. خودشو ازم بیرون میکشه و کنارم دراز میکشه من و توی بغلش میکشونه و منم سرمو روی سینه لختش میزارم و با انگشتام اروم نوازشش میکنم.
دستشو توی موهام فرو میبره و شروع به بازی کردن باهاشون میکنه بوسه ایی روی پیشونیم میزاره.
+هری....هیچکس نمیتونه مارو از هم جدا کنه اینو بهت قول میدم.
بوسه ایی روی سینش میزارم
دوست دارم درا....بیشتر از هرکسی که فکرشو کنی.

Dark Paradise Where stories live. Discover now